- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 149785 - 58/4
- وزن: 0.40kg
جنگ داخلی در فرانسه 1871
نویسنده: کارل مارکس
مترجم: باقر پرهام
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 170
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
«کارل مارکس» فیلسوف کمونیست و سوسیالیست مشهور آلمانی و بنیانگذار مکتب مارکسیسم، در سال 1818 در شهر ترو در آلمان گام بر پهنه هستی نهاد. مکتب مارکسیسم بخشی از کمونیسم نو را که در نهایت منجر به سوسیالیسم می شود، ارائه می دهد. تعداد زیادی از رهبران کمونیست، تغییراتی بنیادین در این مکتب به وجود آوردند و برداشت ها و تفاسیر و تعابیر گوناگونی از آن ارائه دادند که هیچکدام از آن ها توفیقی به دست نیاورد و در نتیجه، سوسیالیسم با استفاده از روش های دیگری به مردم دنیا ارائه شد.
سه گانه ی مارکس درباره تحولات سیاسی فرانسه در دوره ی بین انقلابی 1848 و رویدادهای 1871، شامل هیجدهم برومر لوئی بناپارت، نبردهای طبقاتی در فرانسه، و جنگ داخلی در فرانسه، 1871 نمونه ی عالی و اصیل کاربرد دیدگاه های نظری مارکس روی واقعیت های تاریخی است و با توجه به آشنایی عمیق وی با اوضاع سیاسی فرانسه، هم از دید تحلیل تاریخی اهمیت دارد و هم از حیث تبیین نظری، سال 1871، شاهد نخستین تلاش برای تحقق بخشیدن به آرمان های سوسیالیستی بود که گرچه پایانی تراژدی آسا داشت، آرمان خواهان آن را همچون شکستی که پایه پیروزی محتوم آینده بود تلقی کردند و تحلیل مارکس از این تلاش تاثیر نیرومندی بر اندیشه مارکس گرایان آینده داشت.
کتاب حاضر، یکی از آثار مهم کارل مارکس به حساب می آید، زیرا او در زمان شکل گرفتن این رویداد حضور داشته و از نزدیک، ناظر و شاهد ماجرایی تلخ، ولی هیجان انگیز و پرشکوه بوده است.
کمون پاریس مانند بسیاری از حرکتهای انقلابی از جنگ برخاسته بود. پروس به رهبری بیسمارک و امپراطوری دوم فرانسه که لوئی ناپلئون بناپارت بر آن سلطنت میکرد در ۱۵ ژوئیه ۱۸۷۰ در جنگی با یکدیگر درگیر شدند . ارتش فرانسه نبردها را یکی پس از دیگری باخت تا سزانجام در اوایل سپتامبر ۱۸۷۰ امپراطور فرانسه در شکست بزرگی که در سدان خورد، در چهارم سپتامبر بساط امپراطوری در هم شکسته شد و ”حکومت جمهوری“ اعلام گردید.
در تاریخ بیشتر اوقات انقلاب پس از جنگ فرا میرسد در اوضاع عادی تودههای کارگر خود را با تحمل رنج بسیار از روزی به روز دیگر میرسانند و کار بردهوار خود را با بردباری انجام میدهند و در مقابل نیروی شگرف عادت پشت دو تا میکنند که اگر عادت نبود نه مراقبان و نه پلیس و نه زندانبانان و نمیتوانستند تودههائی را که چنین از جان و دل به سرمایهداری خدمت میکنند بدینگونه منقاد سازند...
اصطلاح کمون پاریس، در اصل، به حکومت پاریس در طول انقلاب فرانسه اطلاق میشود. اما، بیشتر مرسوم است که از این کلمه برای اشاره به حکومت سوسیالیستی که در دورهای بسیار کوتاه از ۱۸ مارس(به طور رسمیتر از ۲۶ مارس) تا ۲۸ مه ۱۸۷۱ بر پاریس حکم راند، استفاده شود.
به طور رسمی، کمون پاریس ۱۸۷۱، چیزی نبود جز حکومتی محلی (در فرانسوی:کمون)، که حدود دوماه در بهار ۱۸۷۱، در پاریس، قدرت را در دست داشت. اما شرایطی که کمون در آن شکل گرفت.قوانین بحث برانگیزی که اعلام داشت و پایان آن که با شکست شدید کمون و اعدام گسترده شرکت کنندگانش همراه بود، را به یکی از مهمترین دورههای سیاسی تاریخ تبدیل میکند.به قدرت رسیدن کمون، به وسیله شورش شهری همه انقلابیون، از هر مرام و عقیدهای پس از شکست فرانسه در جنگ با پروس ممکن شد.
جنگ فرانسه و پروس که توسط ناپلئون سوم («لوئی بناپارت») در ژوییه ۱۸۷۰ آغاز گشته بود به صورت فاجعه باری برای فرانسه پیش رفت و تا ماه سپتامبر خود پاریس تحت محاصره بود.فاصله بین فقیر و غنی در پایتخت طی سالهای اخیر بیش تر گشته بود و حالا کمبود غذا و بمبهای بی وقفه پروسی بر نارضایی وسیع مردم میافزود. کارگران روی خوش بیشتری به عقاید رادیکال نشان میدادند. یک خواست مشخص و عینی این بود که پاریس باید دولتی خودمختار با کمون انتخابی مخصوص به خود داشته باشد.
چیزی که اکثر شهرهای فرانسه از آن بهره میبردند اما دولت که از مردم خشمگین پاریس در هراس بود انجامش را در پاریس مجاز نساخته بود. خواست مشترک و عمومی)اما کمی مبهم) برای دولتی با شرایط اقتصادی عادلانهتر در فریاد عمومی «لا سوسیال» منعکس میگشت