- موجودی: موجود
- مدل: 199492 - 93/6
- وزن: 0.30kg
جنبه های رمان
نویسنده: ادوارد مورگان فاستر
مترجم: ابراهیم یونسی
ناشر: نگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 180
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
این کتاب شامل مباحث مهم ومتعددی در زمینه داستان نویسی است آنچنانکه در اکثر فرهنگهای اصطلاحات ادبی به آن اشاره و از مطالب وموضوعات مطرح شده در آن استفاده میشود. بنابراین بیهوده نیست که نویسنده کتاب را صاحب عنوان داستاننویس داستاننویسان و پرآوازهترین رماننویس نیمه اول قرن بیستم بدانیم.
کتاب بر این اساس برگرفته از سخنرانیهای فورستر در دانشگاه کمبریج است که در سال 1927 به دعوت این دانشگاه انجام شده و بعدها توسط خود او به شکل کتابی جامع منتشر گردید.از جمله نظریات جالب او در رابطه با رمان میتوان به موضوعی اشاره کرد که در این کتاب بیان شده است.
کتاب در هشت بخش نوشته شده است. بخش اول شامل مقدمه است. در این مقدمه فورستر به افرادی که در تدوین و نگارش این کتاب نقشی داشتهاند اشاره میکند. او کلیاتی از آثار داستانی دنیا را هم مرور میکند، اما تاکیدش روی ادبیات انگلیسی است. او در این بخش نویسنده و به تعاقب آن، منتقد خوب و بد را از هم جدا دانسته و هر کدام از این گروهها را با دلایل محکمهپسند خودش بررسی کرده است.
در بخش دوم با «داستان» آشنا میشویم. مهمترین جنبهی اصلی رمان داستانسرایی است. او در این بخش به اهمیت قدرت داستانپردازی در یک رمان و تاثیر آن در ماندگاری یک اثر اشاره میکند. پس از بررسی داستان که یکی از سادهترین و اساسیترین جنبههای رمان است، در بخش سوم با یک موضوع جالب و جذاب آشنا میشویم: «بازیگران». اینجا همه چیز دربارهی افراد و سرنوشتشان است، نه محتوای کلی داستان. این مبحث به دلیل اهمیتی که دارد، بخش چهارم کتاب را هم به خود اختصاص داده است.
در بخش پنجم دربارهی «طرح» داستان میخوانیم. اینجا جایی است که نویسنده قدرت خود را در ساخت و پرداخت اتفاقات و اندیشههای جاری در ذهن شخصیتهایش نشان میدهد. او دانای کلی است که از همه چیز خبر دارد و مثل یک خدای زمینی میتواند هر حادثه یا شخصیتی را خلق یا نابود کند. در بخش ششم با «فانتزی» آشنا میشویم. فورستر اینجا تاثیر فانتزی و عنصر خیالپردازی در شرح و بسط حوادث داستان حرف میزند. در این بخش تفاوت میان یک خطابهی رسمی و داستانی پرکشش هم بررسی میشود.
فصل هفتم دربارهی «فرابینی» است. در این بخش با نیروی فرابینی و کائنات در شکلگیری یک داستان تاثیرگذار و پر از روح و هستی آشنا میشویم و در فصل هشتم از «انگاره و آهنگ» میخوانیم. در اینجا با معنی انگاره و آهنگ و داستان آشنا میشویم و تاثیر این دو عنصر را در جذابیت و درک عمیقتر جریان رمان میبینیم.
... رمان به منزله مرطوبترین نواحی ادب است که صدها جویبار آن را آبیاری میکند. جویبارهایی محصور در میان دو رشته کوه که با حالت تیز و قائم سر برنیفراشتهاند یعنی شعر و تاریخ. فورستر همچنین معتقد است رمان متنی است منثور که از ۵۰ هزار کلمه بیشتر است....
نویسنده در جریان این کتاب، زمان و دورههای زمانی را نادیده گرفته است. همانطور که خودش در مقدمهی این اثر گفته، رماننویسان انگلیسی همه با هم در اتاقی دایرهوار نشستهاند و همزمان، رمانهای خود را مینویسند. هیچ کدام از این نویسندگان در این اتاقک فرضی، به این فکر نمیکنند که متعلق به چه دورهای هستند، آنها فقط به قلم و کاغذی که در دست دارند توجه میکنند و رسالتشان این است که کتابی بنویسند.
فورستر نویسندگان انگلستان را جمعی هیپنوتیزم شده و از خود بیخود میداند که جوهرهی وجود و غم و شادیشان از نوک قلمهایشان روی کاغذ میآید. عنصر مشترکی که در این افراد وجود دارد، عمل آفرینندگی آنهاست. او معتقد است از میان این نویسندگان، کسی کامیابتر از دیگران است که فارغ از دورهی زمانی و جایگاه اجتماعیاش، بتواند موضوعی مناسب و ماندگار با تمام نسلهای زمان خود و پس از آن انتخاب کند.
جنبههای داستانی که در این کتاب بررسی شده، هفت عنصر اصلی داستاننویسی است: داستان، شخصیتها، طرح، فانتزی، فرابینی، انگاره و آهنگ. او از اصطلاح «جنبه» برای نام بردن این عناصر استفاده کرده چون معتقد است خیلی از آنها ممکن است غیرعملی و مبهم باشد. فورستر معتقد است که گذشته از مکتب، نفوذ و مُد، در انگلستان تکنیکی هم وجود داشته که البته از هر نسل به نسل بعدی تغییر میکند. او حتی ظهور جنبش زنان در قرن نوزده و تاثیر آن را در ادبیات انگلستان بررسی میکند.
در حالی که خیلی از منتقدان معتقد بودند همین که وضعیت زنان بهتر شد، اوضاع رمان هم بهبود پیدا کرد. او در این مورد از مثال آینه استفاده میکند: «عبور یک دسته از مقابل آینه موجب بسط و کمال آینه نخواهد بود. آینه زمانی بهتر میشود که پوشش تازهای از جیوه پیدا کند».