- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 167019 - 81/5
- وزن: 0.80kg
جمهور
نویسنده: افلاطون
مترجم: فواد روحانی
ناشر: علمی و فرهنگی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 648
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1374 - دوره چاپ: 6
کیفیت : درحد نو _ نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
کتاب جمهور افلاطون از مهم ترین آثار فلسفی و ادبی جهان است. در این اثر - که جلوه گاه نظر نقاد و افکار عمیق افلاطون است - میان سقراط و چند تن از جویندگان حقیقت گفت و شنودی در میگیرد. در آغاز، سخن از مفهوم واقعی عدالت است. سقراط با برهان های روشن خود پرده های ابهام را از روی حقیقت عدالت به یک سو می زند و سپس در خیال، به جامعه ای عادل و کامل می پردازد، از سازمان و شکل حکومت و فضایل رهبران و تربیت افراد در آن جامعه سخن می گوید و سرانجام، دامنه گفت وگو را به بحث درباره موجبات تباهی و زوال حکومت ها می کشاند.
این کتاب که به شکل گفت و گویی میان سقراط و سه هم صحبت دیگر نوشته شده، تلاشی است برای تعریف جامعه ای بدون نقص و انسانی آرمانی که در آن زندگی می کند. در طول این گفت و گو، سوال های دیگری نیز مطرح می شوند:
خوبی چیست؟
واقعیت چیست؟
دانش چیست؟
کتاب جمهور علاوه بر این، به هدف تعلیم و تربیت و نقش هم زنان و هم مردان به عنوان «محافظین» نوع بشر می پردازد. افلاطون با شفافیتی خارق العاده و استفاده های استادانه اش از داستان های تمثیلی، جامعه ای را به تصویر می کشد که در هماهنگی کامل است و توسط «پادشاهان فیلسوف» اداره می شود.
کتاب اول:
مباحثه در خانهای واقع در نزدیکی دروازه پیرائوس شهر آتن صورت میگیرد. صاحبخانه پیرمردی ثروتمند و آریستوکرات به نام کفالوس است. در میان جمع علاوه بر سقراط، پولمارخوس پسر کفالوس، گلاوکن و آدیمانتوس برادران افلاطون، و تراسیماخوس سوفسطایی نیز حضور دارند.
کتاب دوم:
کتاب دوم با سخنان گلاوکن آغاز میشود. او نظر عوامالناس راجع به عدل و ظلم را نقل میکند، و از طرف آنها وظیفهٔ دفاع از ظلم را عهدهدار میشود.
کتاب سوم:
افلاطون در کتاب سوم چگونگی تربیت پاسداران را پی میگیرد. یکی از ابزارهای تربیت در کودکی، داستان است. داستانسرا باید چهرهای نیک از خدا نشان دهد. همچنین است داستانهایی که دربارهٔ آدمیان میگویند.
کتاب چهارم:
دو چیز سبب فساد همهٔ حرفهها میگردد یکی توانگری و دیگری تنگدستی.«توانگری سستی و زیاده روی و بیکارگی بار میآورد، و تنگدستی سبب میشود که حاصل کارها بی ارزش گردد و مردمان فرومایه و ناراضی شوند.»
کتاب پنجم:
افلاطون در کتاب پنجم جمهوری نظر خودش را در بارهٔ زنان و کودکان بیان میکند. و از آنجایی که خود میداند نظر غریبی دارد، میگوید:«کسی باور نخواهد کرد که آنچه میگوییم اولاً قابل اجرا است، و در ثانی، به فرض قابل اجرا بودن، بهتر از روشی است که امروز متداول است.» افلاطون در قابل اجرا بودن نظریهٔ خود تردید دارد، نه در سودمندی آن.
کتاب ششم:
فیلسوفان همواره عاشق شناختن آن هستی یگانهٔ ابدی هستند که دستخوش کون و فساد نیست. چون طالب دانایی هستند لذت روحی را بزرگترین لذتها میدانند و به لذت جسمانی بیاعتنایند. فیلسوف معتدل و خویشتندار است و از فرومایگی و دلبستن به چیزهای کوچک، به کلی بری است.
کتاب هفتم:
در کتاب هفتم، افلاطون مثال معروف تمثیل غار را بیان میکند.
کتاب هشتم:
افلاطون پس از اینکه میگوید کشور عادل کشوری است که در آن طبقات گوناگون نقشهای شایستهٔ خود را انجام میدهند، و نیز فرد عادل کسی است که در او انگیزههای متفاوت در هماهنگی هستند، در کتاب هشتم به سراغ نمونههایی از بیعدالتی در کشور و افراد میرود.
کتاب نهم:
روحیهٔ مناسب با حکومت استبدادی در کسی پیدا میشود که «به سبب استعداد فطری یا روش زندگی، یا به هر دو علت، به میخوارگی گراید یا دچار شهوتی تسکین ناپذیر شود، یا به دیوانگی مبتلا گردد.»
کتاب دهم:
از هر چیز سه نوع وجود دارد؛ مثلاً در مورد تختخواب، یک نوع تختخوابیست که خدا میسازد و بنا بر ضرورت بیش از یکی هم نمیسازد. نوع دوم تختی است که نجار و درودگر میسازد و روگرفتی سایهوار از تختخواب خداست، و نوع سوم یعنی تخت هنرمند نقاش، روگرفتی به تصویر کشیده شده از روگرفت نجار است؛ یعنی نقاش از تخت درودگر تقلید میکند. پس تقلیدِ تقلید است.