- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 182229 - 72/6
- وزن: 1.00kg
جغرافیای تاریخی سیراف
نویسنده: محمدحسن سمسار
ناشر: انجمن آثار ملی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 310
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو
مروری بر کتاب
مصور
سیراف (صورت قدیمتر: سیراب) در بعضی نوشتهها صیراف نیز نوشته شدهاست. شهری باستانی واقع در بخش مرکزی شهرستان کنگان در استان بوشهر یکی از آثار تاریخی و از نقاط دیدنی استان بوشهر در جنوب ایران است. سیراف یکی از قدیمیترین بنادر ایران است که زمانی دارای رونق فراوانی بودهاست.
شهر باستانی «سیراف» دارای معماری خاصی میباشد که بسیار شبیه به روستای ماسوله در شمال کشور میباشد. سیراف پررونق ترین بندرکشور بود که روابط تجاری زیادی با کانتون چین و...در دورههای ساسانی و اسلامی داشت. سیراف کنار دریا بود و از این نظر بسیار زیبا.گرچه مربوط به دوران اسلامی است، اما دارای محل و موقعیت بسیار خوبی برای گردشگری است....
سیراف از جمله شهرهایی است که در گذشته شهرت داشته و در سدههای نخستین اسلامی همواره مورد توجه جغرافیانویسان بوده است. این کتاب ما را در شناخت بهتر و بیشتر این بندر کهن سال ایران توانا میکند. در این کتاب نویسنده کوشیده به بررسی جنبههای تازهای از زندگی سیراف و سیرافیان بپردازد که در گذشته کمتر به آن توجه شده است. در این پژوهش بیشتر به اوضاع اجتماعی، مذهب، دریانوردی سیرافیان و سرانجام علل و چگونگی سقوط و ویرانی بندر سیراف توجه شده است.
سرآغاز کتاب از انجمن آثار ملی درباره کتاب و بندر سیراف میباشد. دیباچه کتاب نیز درباره اهمیت این گونه کتابها و کتاب حاضر میباشد. پیش گفتار کتاب با نام سخنی درباره خلیج فارس به اهمیت این دریا و بنادر آن در گذشته پرداخته است. در این پیش گفتار ذکر شده است که تاریخ گواه است که فرمانروای راستین این دریا همیشه ایرانیان بودهاند.
به فرمان شاپور ذوالاکتاف اعراب مهاجم به سواحل خلیج فارس بکلی از خلیج رانده شدند، این بخش به نقشههایی از دریای خلیج فارس همراه است که در آن محدوده این دریا در روزگار دور و تعلق آن به ایرانیان با نام خلیج فارس منقوش شده است.
فهرست
فصل اول کتاب، «سیراف از دیدگاه جغرافیا نویسان» نام دارد. در این فصل به مساحت این بندر و مکان جغرافیایی دقیق او اشاره شده است. «بر کرانه خلیج فارس به فاصله تقریبی ۲۴۰ کلیومتری بوشهر و ۳۰۰ کیلومتری بندرعباس در کنار بندر کوچک طاهری، سینه ی ساحل، و دل دریا، بندر نامور سیراف را در برگرفته است...».
مولف در این فصل مینویسد، نخستین جغرافیانویسی که از سیراف مینویسد، استخری است. «در پارس فرضه بزرگ آنست، شهری بزرگ است و از اعیان پارس، و آن جا کشت و کشاورزی نباشد و آب درو برند» «سیراف قبصهای است و سه منبر دارد». در این فصل مولف از کتب دیگر جغرافیای نیز هر آنچه که از سیراف و وصف آن آمده است را ذکر میکند.
فصل دوم کتاب، «سیراف از نظر جغرافیایی» است. این فصل به موقعیت دقیق این شهر در زمانهای گذشته میپردازد. «بخشهای ساحلی کوره اردشیر را سیف یا شیف میگفتند».
فصل سوم کتاب، با نام «نام سیراف» به اسامی گذشته این شهر در طوال تاریخ دارد. «نام این بندر بزرگ را در همه کتابهای سیراف مییابیم. نخستین کسی که این نام را بگونه ی دیگر یاد کرده، محمد بن محمود بن احمد طوسی سلمانی، نویسنده کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» است که کتاب خود را بین سالهای ۵۵۵ تا ۵۷۳ ق نوشته...» .
فصل چهارم کتاب، «اوضاع اجتماعی سیراف» نام دارد که موقعیت اجتماعی این بندر و مردمان آن اشاره دارد. «ثروتمندترین بازرگانان و کارآمدترین دریانوردان در سیراف میزیستند. سیراف محل گرد آمدن مردمی از سراسر کشورهای شرق بود. همه گونه مردم با مذاهب گوناگون در سیراف زندگی میکردند. شرکتهای بزرگ بازرگانی و دریانوردی در این بندر تشکیل گردیده بود...» .یا مقدسی درباره سیراف مینویسد که «برای من از زنان سیراف قبایحی تعریف کردند و دیدم که اهل فارس با کثرت فسقشان به مردم سیراف مثل میزدند».
فصل پنجم «مذهب مردم سیراف» عقیده و مذهب ایشان میپردازد. این در این باره به مذهب قبل از اسلم ایشان که زرتشتی مذهب بودهاند، پرداخته است. و این که تا قرن چهارم هجری بیشتر مردم این سامان هنوز زرتشتی بودهاند. از جمله مسلمانان این شهر مذهب قدریه بودند و بعد معتزله مذهب این شهر شد. «واصلیه: این گروه چنانکه از اسم آن پیداست، نخستین دسته از معتزله هستند که پیرو واصل بن عطا میباشند.»
فصل ششم به سابقه تاریخی سیراف پرداخته است. این که این شهر در زمان اردشیر بابکان بنیانگذاری شده است. شواهد و مدارک تاریخی و باستان شناسی ساسانی بودن شهر سیراف را ثابت میکند. «آثار باستانی موجود در سیراف چون دخمههای ساروجی، و استوانهایی که در دامنه کوهستان مشرف به شهر وجود دارد و همچنین راه سنگ فرشی که از فیروز آباد تا سیراف ادامه داشته و هنوز قسمتهایی از آن موجود است، گویای آن است شهری است ساسانی...» .
فصل هفتم «علل ترقی سیراف» به این مطلب اشاره دارد که با آب و هوای نامناسب این منطق دلیل شهرت این منطقه در چه بوده است؟ آنچه این بندر را مشهور کرده است، موقیعت مکانی و سوق الجیشی بودن این بندر بوده است. سیراف «تنها راه امپراتوری جدید اسلام با شرق دور بود... هیچ یک از بنادر پیشین نمیتوانست جواب گوی این احتیاج باشد، در حالی که سیراف چنین موقعیتی را دارا بود. به جز جنبههای فنی دریانوردی و ناورانی، سبب دیگر ترقی روز افزون سیراف شکست کار تجارت در بصره به سبب آشفتگی اوضاع دستگاه خلافت عباسیان در بغداد بود...» .
فصل هشتم «دریانوردی» میباشد که به دریانوردی و بازرگانی در این شهر میپردازد. «اما اهل سیراف و سواحل، بسا اوقات کسانی از ایشان همه عمر خود را در دریا میگذرانند و شنیدم که مردم سیرافی به دریا چنان انس گرفت که در حدود چهل سال از کشتی بیرون نیامد و هنگام که به خشکی نزدیک میشد، دوست خود را برای انجام دادن حوایج به شهر میفرستاد و چون کشتی میشکست یا نیازمند به تعمیر میشد از آن کشتی به کشتی دیگر مینشست. مردم سیراف از این راه بهره فراوان بردهاند و به غربت شکیبایاند و در هر کجا که باشند توانگراند.»
فصل نهم «بازرگانی» نام دارد که به این پیشه در این شهر پرداخته شده است. از جمله اخبار این قسمت اطلاعاتی درباره میزان درآمد و مالیات سالانه این شهر میباشد.
فصل دهم با نام «راههای سیراف» به مسیرهای تجاری منتهی به این شهر میپردازد. بین شیراز و سیراف یک جاده سنگ فرش با کوتاهترین فاصله ایجاد گردیده بود. در هر یک از منزلهای این راه نیز کاروانسراهایی برای باراندازی و آسایش کاروانهای حامل کالا بنا کرده بود...» .
فصل یازدهم «مردان نامور سیراف» به شخصیتهای برجسته این سامان میپردازد. « ابوسعید حسن بن عبدالله بن مرزبان: ابوسعید از نامورترین مردان سیراف است. وی را باید یکی از نحویون بزرگ ایران دانست. پدرش بهزاد از بهدینان سیراف بود...»
فصل پایانی «ویرانی سیراف و علل آن» نام دارد که به سبب ویرانی آن در طول تاریخ اشاره دارد.