- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 181670 - 77/4
- وزن: 0.40kg
جزيره سرگردانی
نويسنده: سيمين دانشور
ناشر: خوارزمي
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 326
اندازه كتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : نو ؛ ابتدای کتاب تاریخ نوشته شده است
مروري بر كتاب
مادر هستی دوست دارد برای دخترش شوهر پیدا کند. پس به او اصرار می کند تا با هم به مجلسی زنانه بروند. هستی علیرغم میلش به آن مجلس می رود و مورد پسند خانمی از حضار قرار می گیرد. اتفاق جالب این است که علیرغم تصورش از خواستگار خود که به هر حال به شیوه ای سنتی با او آشنا شده بدش نمی آید. هستی روشنفکر است و سیاسی و چند سالی هم هست که عاشق فرد دیگری به نام مراد است اما خواستگار خود را هم می پسندد و ...
سحر نبود. نور از شيشه پنجره پشت پلكهاي هستي افتاد و به قلبش راه يافت و ستاره اي در دلش چشمك زد. پا شد در تختخوابش نشست. زمين و زمان روشن بود. يك آن مثل همه خوش باورها باور كرد كه روز از دل ظلمات مثل آب حيات از درون تاريكي زاييده شد، اما نور تنها يك لحظه پاييد: صبح اول از دروغ خود سياهروي شده بود...
مادر بزرگ «هستی» خانم نوریان است که عمریست با یاد تنها پسر کشته شده اش زندگی میکند. پسری که در جریانهای سیاسی دهه سی، ققنوسوار خویشتن را در آتش میافکند تا نهالی پا بگیرد. خانم نوریان اندی است که نوههایش، «هستی» و «شاهین» را زیر بال و پر خود گرفته است. او که زمانی پیشه آموزگاری داشته، هنوز هم خاطره دیروزها و پریروزها رهایش نکرده، برای پیر احمد آباد و پسرش اشک میریزد.
«عشرت» یا «مامان عشی» مادر «هستی» است که اکنون زن مرد پولداری پیوسته بادستگاه دولت و آمریکاییهاست و با ولنگاریهای خویش در فکر شکستن سدجنسیت است تا به یه خیال خود آدم شود و با نترسی، با مردان دله و هیزی میآمیزد که با بوی عطرهای جور واجور و «ال. اس. دی» و «گراس» شبهای خود را پر میکنند. او پیوند هستی است با دنیایی که از نداری مادر بزرگ، فرسنگها دور است و این روزها بدنبال همسر خوبی برای «هستی» می گردد. عشرت گونه ای است از آدمهایی با فرهنگ زورگویی و بهره کشی زمانه، پاک بودن را از آنها میگیرد و زمانی هم که به خویشتن خود بازمیگردند، خود را هراسان و پشیمان مییابند...