- موجودی: موجود
- مدل: 197152 - 14/3
- وزن: 0.30kg
جانورها
نویسنده: جویس کرول اوتس
مترجم: حمید یزدان پناه
ناشر: افق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 176
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
شبی از شبهای نیمهی زمستان با سرمای منهای صفر، در برکشایر مانتین، جنوب غربی ماساچوست. شعلههای آتش کنار جادهی شوسهی بنبست منتهی به دانشکده و بیرون از جنگل پردرخت به سمت آسمان زبانه میکشید. صدای کرکنندهی آژیر خطر در خوابگاه ما بلند شد. فکر میکنم متوجه بوی دود شدم، قلبم از اضطراب مثل قلب پرندهای گرفتار میزد. با این وجود هنوز هم وقت داشتم فکر کنم: امکان نداشت چنین اتفاقی بیفتد. برای اینکه امکان نداشت واقعیت داشته باشد. امکان نداشت.
مثل این بود که خواب میدیدم. من هم همراه دیگران به اینطرف و آنطرف میدویدم. مثل برههای گیج به هم میخوردیم. ساعت سه و پنجاه دقیقه بود. برودت هوا پانزده درجه زیر صفر بود. باد سرد بر چهرهی ما شلاق میکشید. از سردی و سرما توی سرم درد میپیچید. چه بلایی سر موهایم آمده بود؟ دست به سرم کشیدم یادم آمد که موی سرم را کوتاه کرده بودم. از آن گذشته، موهایم سوخته بودند. موهای گیسبافم، موهای زیبایم.
در گوشه تالار اوسینای موزه لوور دیدمش: توتم را.
کم و بیش در حد یک متر بلندی داشت؛ پیکره ای چوبی، از انسان بدوی و استخوانی.
مادینه می نمود، با چهره ای دراز، باریک و ترسناک.
حفره هایی به جای چشم داشت و خطی به جای لب ها.
سینه اش غیرعادی بود، مثل یک جانور.
پاهایش از سرشانه ها آویزان بودند؛ نوزادی به سینه اش سخت چسبیده بود و مک می زد.
نوزاد فقط یک کله بود و به طور مضحکی گرد و درشت؛ اما اصلا بدن نداشت.
به سادگی قابل تشخیص بود که شبیه به پیکره مام عقیقه ای است که از بریتیش کلمبیا، در کانادا می آوردند.
دست کم دویست سال قدمت داشت.