- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 183430 - 111/2
- وزن: 3.00kg
جان شیفته
نویسنده: رومن رولان
مترجم: م. ا. به آذین
ناشر: نیل
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1730
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1355 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
رمان جان شیفته، داستان جانی است که شیفته ی زندگیست. داستان زنی که در عمق جامعه ای سترون از عشق، نطفه ای عاشقانه را می پرود، می بالد و از تمام دردهایی که برای زیستن می کشد بزرگوارانه، لذت می برد. رمان جان شیفته، فرانسه در ابتدای قرن بیستم را به تصویر می کشد و وضعیت اجتماعی این دوران را برای خواننده به وضوح شرح می دهد. شخصیت اصلی رمان جان شیفته، زنی به نام آنت ریوی یر است و رولان در طول داستان، چگونگی بیداری زنان فرانسه را برای مخاطب بازگو می کند.
رومن رولان خود می نویسد: «قهرمان اصلی رمان جان شیفته، آنت ریوی یر به گروه پیشتاز آن نسل زنان تعلق دارد که در فرانسه، با پنجه در افکندن با پیش داوری ها و کارشکنی همراهان مرد خویش، راه خود را به سوی یک زندگی مستقل باز کند.» این رمان، داستان زندگی زنی است که روحی شیفته و عاشق پیشه دارد و زندگی اش، به رودی پرپیچ و خم و پرآب و غنی می ماند. رمان جان شیفته با شیفتگی آنت ۲۴ ساله به پدرش و مرگ او آغاز می شود.
در همین زمان، آنت باردار می شود و ازدواج با پدر فرزندش را رد می کند. سپس خواهر ناتنی اش را کشف می کند و شیفته ی او می شود. رمان جان شیفته ی آنت پس از آن، عشق مادرانه را درمی یابد. در جلدهای بعدی کتاب، آنت و پسرش، مارک ریوی یر درگیر حوادث تاریخی فرانسه می شوند و بدین سان، زندگی آنت در دو سطح موازی پیش می رود و دیگران جز زندگی رویی او را نمی شناسند. در آن زندگی دیگر، آنت همیشه تنها می ماند. و این «زندگی دیگر»، جریان زیرین و ناپیدای رود، رمان جان شیفته نام دارد.
فضای این داستان در فرانسهی اوایل قرن بیستم روایت میشود و وضعیت اجتماعی این دوران را برای خواننده به تصویر میکشد. شخصیت اصلی داستان زنی به نام آنت ریوییر است. نویسنده دربارهی این اثر گفته است: «قهرمان اصلی جان شیفته، آنت ریوییر به گروه پیشتاز آن نسل زنان تعلق دارد که در فرانسه ناگزیر گشت به دشواری، با پنجه در افکندن با پیشداوریها و کارشکنی همراهان مرد خویش، راه خود را به سوی یک زندگی مستقل باز کند.»
...ده سال پیکار با خویشتن/ باید با خود پیکار کرد تا از خور برتر رفت/ ده سال صلحی که دختر جنگ است و مادر جنگ/ گلهمند نباش! صلح در پایان راه است/ به پیشواز آن برویم!/ دوست من زن من، زخمهایم را به تو پیشکش میکنم/ این بهترین چیزیست که زندگی به من داده است/ زیرا هرکدام از آنها نشانهی گامی به پیش است.»