- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 169492 - 59/5
- وزن: 0.30kg
جاسوسی که از سردسیر آمد
نویسنده: جان لوکاره
مترجم: فرزاد فربد
ناشر: جهان کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 281
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1401 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
آمریکایی یک فنجان قهوه دیگر به لیماس داد و گفت: چرا نمی روید بخوابید؟ اگر آمد بهتان زنگ می زنیم.ایماس حرفی نزد، فقط از پنجره پست بازرسی به خیابان خالی خیره شد. نمی توانید تا ابد منتظر بمانید، قربان.
شاید و قت دیگری بیاید.
می توانیم از پلیس بخواهیم با اداره تماس بگیرد؛ بیست دقیقه ای به این جا می رسید.
لیماس گفت: نه، حالا هوا دیگر تقریبا تاریک شده.
اما نمی توانید تا ابد منتظر بمانید؛ نه ساعت از برنامه عقب است...
...آلک لیماس ، مسئول شبکه جاسوسی دستگاه اطلاعاتی انگلستان در برلین، در دوران جنگ سرد است. جاسوس کهنهکاری است و عناصری در آنسوی دیوار برلین دارد که دسترسی به اسناد فوقسری دارند. در ابتدای داستان لیماس در اینسوی دیوار به انتظار فرار یکی از اصلیترین منابعش از آنطرف دیوار است. چندی است که افرادش یکییکی به طرز مشکوکی کشته میشوند و حالا در همان ابتدای داستان متوجه میشویم که کل شبکهاش نابود شده است و او باید دست خالی به لندن بازگردد. توبیخ و شوت شدن به بخشهای دفتری در انتظار اوست. اما بازی پیچیدهای آغاز میشود …
ین کتاب جدا از جذاب بودنش، تاثیر فرهنگی عمیقی بهجای گذاشت چون نشان داد که سرویسهای جاسوسی شرق و غرب در رسیدن به اهدافشان تفاوت چندانی با هم ندارند و هر دو خونسردانه و بیرحمانه عمل میکنند. جالب است که خود جان لوکاره در سرویس جاسوسی انگلستان یعنی MI5 و MI6 فعالیت میکرد و نوشتن رمانهای جاسوسی را هم از همان موقع البته با نام مستعار شروع کرد.
“جاسوسی که از سردسیر آمد” نشاندهنده حقایقی در مورد سازمانهای جاسوسی است و از روشهای برخی کشورها در این حوزه انتقاد میکند؛ روشهایی که در مقابل دموکراسی غربی و ارزشهایی قرار میگیرد که سران این کشورها ادعا دارند به آن پایبند هستند. این کتاب از ۲۶ بخش تشکیل شده و داستانهای آن در میانه جنگ سرد و حدود یکسال پس از ساخت دیوار برلین و تنشهای آن دوران اتفاق میافتد. شروع و پایان وقایع داستان در آلمان شرقی است و نویسنده داستانش را در سالهای بعد از تکمیل “دیوار برلین” روایت میکند.
واقعیتهای بیان شده در این کتاب و ارتباط دادن آنها با علم روانشناسی، باعث شد “جاسوسی که از سردسیر آمد” در زمان انتشارش توجه عده زیادی را به خود جلب کند. این رمان جاسوسی نشان میداد سیستمهای اطلاعاتی کشورها برای حفظ امنیت ملی، اخلاق را زیر پا میگذارند و حرفهایی خلاف واقع مطرح میکنند.
مترجم در مقدمه کتاب توضیح میدهد که عنوان اصلی این کتاب “جاسوسی که از سرما خلاص شد” بوده که وی با توجه به ذهنیت مخاطب ایرانی نسبت به فیلم و عنوان جدیدی که وی آن را جذابتر میداند، تغییری در نام کتاب داده است.
بیشتر کتابهای جاسوسی مربوط به زمان جنگ سرد هستند یا حتی اگر دیرتر نوشته شدهاند باز هم داستانشان در همان دوره زمانی روایت میشود. بهخاطر درامی که در کتابهای جاسوسی وجود دارد، این داستانها دستمایه خوبی برای ساخت آثار سینمایی هم هستند. بیشتر کتابهای جاسوسی تبدیل به فیلمهای سینمایی پرطرفداری شدهاند. آخرینشان فیلم “بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس” بود که از روی یکی از رمانهای مشهور جان لوکاره اقتباس شده بود و “گری اولدمن” در نقش “جورج اسمایلی”، جاسوس معروف بازنشسته در فیلم میدرخشد.
رماننویسان کتابهای جاسوسی بیشتر از نویسندگان معمولی برای مردم آشنا هستند. چون نام خیلی از آنها در تیتراژ فیلمهای معروف جاسوسی آمده است. جان لوکاره، یان فلمینگ و گراهام گرین چند نفر از این نویسندگان هستند که در حوزه کتابهای جاسوسی شهرت بسیاری دارند.