- موجودی: موجود
- مدل: 204031 - 53/2
- وزن: 0.30kg
توران دخت یا کنگره توجیه گرها
نویسنده: برتولت برشت
مترجم : محمود حسینی زاد , نصرت الله رستگار
ناشر: بان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 128
اندازه کتاب: پالتویی لب برگشته - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
کنگره پاک شویان
نمایشنامه «توراندخت» ظاهرا ریشه ایرانی دارد. کارلو گوتزی در قرن 18 آن را به صورت کمدی ایتالیایی نوشته است. بعدها شیلر آن را بازنویسی کرده و سپس برتولت برشت آن را به صورت تراژدی – کمدی درآورده است که داستانش در کشور چین میگذرد.
نمایشنامه «توراندخت» درباره یک امپراتور فاسد است و قضیه اصلی آن به روشنفکران سرسپردهای مربوط میشود که در خدمت حماقت دیکتاتورها قرار گرفتهاند.تاختن برشت به گروهی از روشنفکران و نشاندادن لبه تند و تیز انتقاد به آنها، از جمله مؤلفههای بارز این نمایشنامه است که به تعبیر مترجمش میتوان آن را مانند یک رمان مطالعه کرد.
همچنین هنگام مطالعه این کتاب میتوان نظریات مارکسیستی برشت را بهطور مشهود در آن مشاهده کرد. کار اصلی روشنفکرانی که برشت در این اثر خود تصویر کرده، توجیهکردن یا به اصطلاح معروف عامیانه مالهکشیدن روی خرابکاریهای قدرت خودکامه و نظامهای دیکتاتوری است.
در چهارچوب این تفکر برشت از همان اوایل سالهای دههی ۳۰ (۱۹۳۰-۱۹۴۰) در برلین و بعداً در تبعیدگاههای متعددش روی نسخهای از نمایشنامهی توراندخت کار میکرد که توسط فریدریش شیللر (۱۷۵۹-۱۸۰۵) بر مبنای قصهی نمایشی توراندخت تألیف کارلو گوتسی، نمایشنامهنویس ایتالیایی (۱۷۲۰ـ۱۸۰۶)، به آلمانی نوشته شده بود. برشت به این اثر نمایشی خود که نگارش آن سرانجام در تاریخ ۱۰ /۸ /۱۹۵۴ در برلین شرقی به پایان رسید، و از نظر محتوا با نسخهی شیللر بهطور کلی تفاوت دارد، عنوان "توراندخت: یا کنگرهی پاکشویان" را داد.
...توجي پدرجان، يك راه عقيده ي سياسي بريم؟
سن نه، احتياجي ندارم، مي بخشي.
توجي فقط سه ين، سرپايي هم مي شه، پيرمرد.
سن چطور جرات مي كني با من اين طور صحبت كني، اون هم در حضور اين بچه!
توجي اوقات تلخي نكن ديگه. داشتن عقيده يك نياز طبيعيه.
سن اگر نري، پليس خبر مي كنم. خجالت نمي كشي؟ داري چه بلايي سر تفكر مي آري؟ فكر كردن اصيل ترين كاريه كه آدم مي تونه بكنه. اون وقت تو تبديل اش مي كني به يك تجارت كثيف. (او را از خود مي راند.)
توجي (در حال دور شدن) مرتيكه عوام زده ي آشغال!
اه فه ولش كن پدر بزرگ، لابد خيلي فقيره.
سن فقر تقريبا همه چيز را قابل اغماض مي كنه، ولي نه ديگه اين كار رو.