تو خودت را دوست نداری

تو خودت را دوست نداری

نویسنده: ناتالی ساروت
مترجم: رویا بشنام
ناشر: سرمدی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 187
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ: 1

مروری بر کتاب 

- « تو خودت را دوست نداری .» اما این یعنی چه ؟
چطور ممکن است ؟
تو خودت را دوست نداری ؟ کی ، کی را دوست ندارد ؟
- معلومه ! تو ... تو تنها کسی هستی که آنها درباره اش صحبت می کردند . - من ؟ تنها من ؟ نه ! همه تویی که من است ؟
... و خیلی از ماست ... » یک شخصیت پیچیده ، مثل هرکس دیگر ... حالا با این وجود ، کی باید کی را دوست داشته باشد ؟
- اما آنها گفتند :« تو خودت را دوست نداری ؟»
تو ... کسی که خودش را به آنها این طور نشان داد ؛ کسی که خودش داوطلب شد ؛ تو خواستی کسی باشی که تنها به وظیفه اش عمل کرده و روی حرفش ایستاده ... انگار تو آن شخصیتی نبودی که ممکن بود در هر یک از ما هم باشد...

...سیر رمان تا دهه 1950 مبنی بر بیان واقعیات بود و از این طریق نویسندگان تلاش می‌کردن مخاطب رو به حقیقت رهنمون کنن. ولی پس از این دهه و فروکش کردن هیجانات پایان جنگ جهانی نهضت رمان نو در فرانسه و کسانی چون رب گریه و ساروت در اروپا و بروتیگن در امریکا دست به خلق نوعی ضد رمان زدن که بی‌‎واسطه واقعیت، بیانگر حقیقت بود.

...جنبش «رمان نو» یکی از جنبش‌های ادبی و هنری غرب، در رابطه با تحولات اجتماعی و سیاسی در اواخر دهه پنجاه در فرانسه شکل گرفت و نویسندگانی چون آلن رب‌گری‌یه، میشل بوتور، کلود سیمون و ناتالی ساروت هم‌زمان به انتقاد از شیوه‌های واقع‌گرایانه و کلاسیک در رمان پرداختند.