- موجودی: موجود
- مدل: 195718 - 52/5
- وزن: 0.30kg
تهران شهر بی آسمان
نویسنده: امیرحسن چهل تن
ناشر: نگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 119
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
این کتاب روایتی است غیر خطی، از یک دوران، از چند دهه. چهلتن زمان و مکان را به هم میریزد و قصهاش را تکه تکه روایت میکند. چند خط داستانی را در نظر میگیرد، آنها را به هم میتند و در موقع مناسب یکی را بیرون میکشد و آنرا بسط میدهد، بعد دوباره نوبت خط بعدی میشود. اما منشاء همه ی خطوط یکی است و به هم متصلاند.
کتاب، قصه ی چند دهه از زندهگی مردی است به نام کرامت، که برای داشتن زندهگی ایدهآل و موفق دست به کارهای زیادی میزند. زمانی یار شعبون بی مخ میشود، زمانی هم انقلابی. حالا زمان گذشته، سالها از انقلاب گذشته، زندگی خوبی به هم زده و به قول خودش، آنقدر دارد که تا آخر عمر بساش باشد…
اين رمان از عهد کودکي کرامت است تا دوران ياري با شعبان بي مخ (گل جاهل هاي تهران) ، کودتاي شاه، سقوط دولت مصدق و انقلا ب ايران در سال 1357 و بخشي از سال هاي پس از آن ...تهرون بزرگ و درندشت بود، لا له زار و زن بي حجاب داشت، بهارستان و کافه لقانطه داشت، سينما و ميدان توپخونه داشت، باغ ملي و ايستگاه قطار داشت.
يار گرمابه و گلستان شعبان بي مخ و داش مشدي ها و لوطي ها و جاهل هاي پاشنه ورکشيده با کلا ه مخملي مشکي وکت روي کول و دستمال يزدي و چاقوهاي ضامن دار با دسته هاي صدفي – مزين به نقش زن، کوه، ستاره، نخل، قايق و دريا و در اين رمان به نوعي به شهرستاني ها هم اشاره هايي دارد، شهرستاني هايي که به تهران آمده اند و دلشان مي خواهد در اين کلا ن شهر بمانند و زندگي کنند. آنان شب ها يا کنار خيابان مي خوابند يا در حاشيه شهر سکني گزيده اند.
آن ها (شهرستاني ها) همه جا بودند بيشتر از همه در حاشيه تهرون، تهرون قديم، مثل دريا بزرگ بود، هزار تا خيابون آسفالت داشت، صدتا ميدون گل کاري شده با فواره و مجسمه....