- موجودی: موجود
- مدل: 196567 - 88/3
- وزن: 0.50kg
تنها یک بار پرواز کن
نویسنده: نسرین قدیری (کافی)
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 504
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1384 ~ 1383 - دوره چاپ: 3 ~ 1
مروری بر کتاب
«تنها یک بار پرواز کن» توانسته سنتهای داستانهای آپارتمانی را پشت سر بگذارد و داستانی جذاب و پرکشش خلق کند. ماجرای این کتاب خیلی پیچیدهتر و بغرنجتر از کتابهای عاشقانهی امروزی است. «نسرین قدیری» با نوشتن این کتاب ثابت کرده یکی از نویسندگان جوان و موفق ادبیات معاصر ایران در زمینهی داستان و رمان عاشقانه است.
ماهان چشمهای سیاه و نگرانش را به مادرش دوخت و دوباره پرسید :
« مامان ، می گی چی کار کنم؟ عاشقش شدم. از دست این عشق شب و روز ندارم. وای مامان، کمکم کن، کمکم کن. او نقدر نگو که اون...
دریا هنوز او را ندیده بود و برای دیدار و ملاقات داماد آینده اش روزشماری میکرد. از اینکه به زودی تنها مونس و همدمش هم او را تنها میگذاشت و خانه را ترک میکرد، غمی بزرگ وجودش را در بر میگرفت. پدر دریا سال پیش فوت کرده بود و ایران خانمِ پیر و خسته هنوز برای دختر و نوهاش، کمر خدمت بسته بود و خم بر ابرو نمیآورد. از زمانی که حرف عشق و عاشقی ماهان و قرار ازدواج قریبالوقوع او به میان آمده بود، دریا دچار افسردگی شده بود. ماهان امید بزرگ زندگیاش بود و در مدت بیست سال تنهاییاش، مانوسترین و دلنشینترین همدم و یارش محسوب میشد.
آنها هیچگونه اختلاف نظری با یکدیگر نداشتند؛ هرگز بر سر هیچ موضوعی بگومگویی بینشان به وجود نمیآمد. روابط آنها آنقدر صمیمی و شگفتانگیز بود که برای همگان مایه حیرت و تعجب شده بود. تمام اوقات فراغتشان با یکدیگر میگذشت. تمام تفریحها و مسافرتهایشان را با همدیگر سپری میکردند. عشقی عمیق و مهری جاودانه بین آنها وجود داشت که از دید هیچکس پنهان نمیماند. و اکنون دریا با خودش فکر میکرد که از دست دادن چنین موجود شیرین و دلچسبی، چه لطمهی بزرگی به روح و روان او خواهد زد. اما هرگز در این مورد حرفی بر زبان نمیآورد. این حق ماهان بود که عاشق شود و به دنبال زندگی جدیدش برود. او حق داشت که دیر یا زود دل به مهر مردی ببندد و دست در دست او به سوی آیندهاش پرواز کند.