- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 138242 - 56/4
- وزن: 0.56kg
تعامل روشمند با قرآن کریم
نویسنده : محمد غزالی
مترجم : علیاصغر محمدی سیجانی
ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 278
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
از ویژگى ها و توانایى هاى روشن غزالى, روحانیت سرشار و جوشان بود. این نکته بویژه براى کسانى ضرورى است که براى مردم از خداوند جلیل سخن مى گویند و آنان را به همزیستى با خدا و هدایت قرآن کریم و رسول عظیم الشأن فرا مى خوانند.
این معنویت سرشار, تنها یک سرچشمه بى نظیر و یگانه دارد و آن هم شناخت خدا, ایمان به او, یقین به دیدار و حساب و عقاب او و حضور قیامت را فرا روى دیدن است.
غزالى خرد را مى ستود و فکر و منطق را ارج مى نهاد و بر بى خردان و ناآگاهانى که دین را بسان بار حماقت و نادانى بر دوش مى کشیدند, یورش مى برد و بر آنانى که مى اندیشیدند بیش ترین بهشتیان, نادانان هستند ـ در حالى که قرآن بهشتیان را از خردمندان مى شمارد ـ ریشخند مى زد.
غزالى بر این باور بود که فرهنگ دینى در دل مسلمان تنها با تقویت جنبه ایمانى آن از قبیل خشیت, امید, صبر, شکر, عشق و دیگر ویژگى هاى اخلاقى ـ که ایمان بدون آنها هیچ است ـ کمال خواهد یافت. به همین خاطر بود که وارد بحث هاى اعتقادى شد و میدان را براى نویسندگان صوفى مسلک خالى نگذاشت تا ایمان را مرحله اى از طریقت شمارند, یا واعظانى که ایمان را ظرایف دل به حساب آورند; در حالى که ایمان بنابر اعتقاد شیخ غزالى جایگاه نخست را در اعتقادات دارد و بدون آن دینى وجود ندارد.
غزالى انسانى قرآنى بود. همواره با قرآن بود, آن را مى خواند, در آن مى اندیشید و در مضمون آیه هایش درنگ مى کرد. از کودکى قرآن را خوب حفظ کرده بود. به ندرت در آیه یا کلمه اى اشتباه مى کرد یا آیه اى با آیه دیگر بر وى مشتبه مى گشت. در دل شب, صبحگاهان و شامگاهان قرآن مى خواند. در خواندن قرآن یا مراجعه به آن نیاز به قرآن پیدا نمى کرد, زیرا قرآن در سینه اش بود. حضور دائمى معانى و معارف قرآنى نزد او, برایش باغى با میوه هاى گوناگون مهیّا ساخته بود.
خواننده آثار شیخ, شیوه استدلالى وى به آیات قرآنى, استنباط معناهاى تازه و به کارگیرى آن در مبارزه با ظلم و جهل, فساد و دیکتاتورى را در همه آنها مى یابد. البته در این راه حس ادبى جوشان و قدرت تعبیر زنده وى کمک کار او بود.
غزالى در زمینه پژوهش هاى قرآنى محض آثارى دارد از قبیل نظرات فى القرآن که در آن با شیوه اى نو از برخى علوم قرآنى سخن مى گوید و در المحاور الخمسة للقرآن الکریم که از آثار اخیر وى است, از پنج محور اساسى که سُوَر و آیه هاى قرآن بر آن مى چرخند, سخن مى گوید. این محورها عبارتند از: خداى واحد, هستى که بر خالق خود دلالت مى کند, داستان هاى قرآنى, برانگیختن و جزادهى, تربیت و قانون.
از تحقیقات دیگر وى در زمینه قرآن کتاب التفسیر الموضوعى للقرآن است. در این کتاب از وحدت موضوعى هر کدام از سوره هاى قرآن بحث مى کند و مى کوشد آغاز و انجام سوره ها را به هم ربط دهد و موضوع هاى اصلى و فرعى را به هم گره زند و وابستگى هاى ظریفى که آنها را به هم متّصل مى کند, بنمایاند. وى در این زمینه نظریه هاى شایان توجّه دارد.
شیخ در جایى ضرورت توجّه به قرآن و پیش داشت آن بر همه چیز را مورد تأکید قرار مى دهد و مى گوید (چیزى که فکر مى کنم لازم است گوشزد گردد; ضرورت توجّه کامل به خود قرآن است. افرادى توجه به کتاب هاى حدیثى را پیشه ساخته و قرآن را فراموش کرده اند. در نتیجه افکارى ناهم آهنگ پیدا کرده اند: در جایى که باید کوتاه بیایند به درازنویسى مى پردازند و آنجا که به بسط نیاز است به اختصار برگزار مى کنند. به هنگام صلح آتشین مى شوند و در بحبوحه انقلاب با خونسردى کنار مى کشند!
آشنایى با معانى و اهداف قرآن, احاطه کلى به رسالت اسلامى را به انسان هدیه مى کند و اهم و مهمّ تعالیم موجود را روشن مى سازد و بر به کارگیرى سنت ها در جاى درست آن کمک مى رساند. انسان مرتبط با قرآن در نگاه به هستى دقیق مى شود و به پیدایش و زوال تمدّن ها, آگاه تر مى گردد. با اندیشه اى درخشان به اسماء حسناى الهى و صفات علیاى ذات ربوبى مى نگرد و حضور قیامت را دائم مى داند. نوعى پیوستگى با اخلاق و سلوک و ایمان مى یابد و همه اینها ارتباطى به هم دارند که هیچ بندى از آن از دیگرى جدا نمى شود. آن گاه که سنت صحیح به عنوان مفسر قرآن و تکمیل کننده هدایت, بر آن افزوده شود, کمال انسانى دست مى دهد.
غزالى پیش از هر چیز مرد تبلیغ بود; تار و پود زندگى, کار روز و رؤیاى شبش اسلام بود; محور همه زندگى, گذشته, حال و آینده اش بود; به اسلام مى اندیشید و از آن حرف مى زد; به آن تکیه مى کرد; بر آن فرا مى خواند و از آن یارى مى جست.
همه تلاش و کوشش او دعوت به اسلام بود. ایمانش را به خدا خالص گرداند و خدا او را براى دینش برگزید. بر خداى بسنده کرد و خدا بسنده او شد و خدا خود بر این امر آگاه است.
آنچه بیش از همه شیخ غزالى را شایسته تبلیغ ساخت, حفظ قرآن در کودکى و دلدادگى به قرائت آن در کنار آموزش هاى ژرف الأزهر بود. وى مى گفت: (در هر موضوع به مطالعه مى پرداختم و بر دانشى خاص دل نمى بستم, قدم مى زدم, غذا مى خوردم و در همان حال کتاب مى خواندم. کتاب خواندن براى مبلّغان اهمیّت ویژه دارد. پشتوانه اى است قوى که باید هر فقیه و مبلّغى از آن بهره مند باشد; کم خوانى و تُنُک فرهنگى براى سخنوران دینى خطر بزرگى است.
خواندن و به تعبیرى دیگر فرهنگمند گشتن, تنها وسیله اى است که از جهان, چگونگى و شرایط آن تصوّر درستى در اختیار انسان مى گذرد و براى مفاهیم گوناگون چهارچوب مناسبى ارائه مى کند. عدم توفیق فقیهان و مبلّغان در بسیارى موارد به فقر فرهنگى آنان مربوط است. مبلّغ باید همه چیز بخواند; کتاب هایى درباره ایمان, کفر, سنت, فلسفه و در یک کلام همه حوزه هاى درگیرى فکرى بشر را بداند تا زندگى و تحولاّت گوناگون آن را بشناسد.)
سرمایه هاى فکرى غزالى در تبلیغ
اوّلین و بزرگ ترین سرمایه وى قرآن بود, آن گاه سنت و در مرحله سوّم تاریخ انسان, تاریخ اسلام و در رأس آن تاریخ زندگى پیامبر(ص) که سرچشمه تاریخ اسلام و نقطه آغاز آن است. غزالى تاریخ را خوب خواند و در این مسیر پدیده ها و دوره هاى تاریخى و بویژه تاریخ اسلام; راز پیروزى و برترى تمدن اسلامى; روند قهقرایى آن; راز عقب ماندگى و پیروزى دشمن را نیک دریافت. سرمایه چهارم وى اطلاعات عمومى بود; فرهنگ دینى و انسانى. وى از دانشکده اصول دین که شامل بخش هاى تفسیر, اعتقادات, ملل و نحل, منطق, فلسفه, تصوّف, روان شناسى, تاریخ و اصول فقه بود, فارغ التحصیل شد. شیخ غزالى پژوهشگر توانمند و سرآمد دانشگاه الازهر بود و با پژوهش هاى تخصّصى در زمینه تبلیغ و ارشاد این توانمندى را قوّت بخشید! و در طول زندگى با مطالعه در زمینه هاى گوناگون معرفت بر تخصّصش افزود. سرمایه پنجم وى شناخت رویدادهاى منطقه اى, اقلیمى, اسلامى, اصلاحى و دولتى از راه ارتباط و مطالعه بود.