- موجودی: موجود
- مدل: 196856 - 3/3
- وزن: 0.30kg
ترمینال ! آخر خطه، همه پیاده شن
نویسنده: سوزی مورژنسترن
مترجم: آرین قائم مقامی
ناشر: ثالث
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 190
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
ساعت یک ربع به شش است و بدون هیچ چون و چرایی دوباره صبح آمده است. صبحانه را آماده کردهام که دخترم با آرایشی شبیه به ستارههای سینما وارد میشود و مجبورم میکند که اجازه بدهم یکی از لباسهایم را بپوشد. به زندگی توام با دودلی و تردید دختر شانزده سالهام فکر میکنم. سکوت بین ما هر روز تاریک، دردناک و خطرناکتر میشود.
وقتی مدرسه است از فکر زمان بازگشتنش دچار تشویش میشوم، از غر زدنهاش به خاطر غذایی که پختم و همۀ چیزهای دیگری که با خود به همراه دارد. مدتها است که وقتی در حال آماده شدن برای بیرون رفتن از خانه هستم باید وسایل آرایش، لباس و حتی جورابهایم را از اتاق درهم او پیدا کنم. برخی از مواقع واقعا احساس خستگی میکنم و یا شاید نگرانم که بزرگ شده و آمادگی پذیرشش را ندارم.
زندگی توام با دودلی و تردید دخترم را نگاه می کردم.
به نظرم سکوت بین ما هر روز، تاریک، دردناک و خطرناک تر می شد.
بنابراین نبردی تن به تن را پیشنهاد کردم.
سلاح های خود را نیزانتخاب کردیم:
کاغذ و قلم.
یک رویارویی بی سر و صدا و آرام، اما پرهیاهو!!
آنچه را که نمی توانستیم با صدای بلند به یکدیگر ابراز کنیم، راحت تر روی صفحه کاغذ نمایان می شد، در حالی که سعی داشتیم از قدرت طنز نیز به عنوان یک سنگر بهره بگیریم...
فهرست
• صبح
• صبح - دوباره
• بعدازظهر، بازگشت به خونه
• یک روز صبح بعد از عزیمت اهل خونه
• شنبه شب
• شنبه شب - دوباره
• جشن تولد شونزده سالگی
• و...