- موجودی: موجود
- مدل: 197012- 63/1
- وزن: 0.70kg
ترجمه نفحات الهیه یا مکاشفات الهی
نویسنده: صدرالدین قونوی
مترجم: محمد خواجوی
ناشر: مولی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 310
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
حضرت شیخ قدس سره نخست در آغاز کتاب پس از خطبه به وجه تسمیه کتاب نفحات پرداخته و آن را ماخوذ از حدیث نبوی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دانسته که فرموده: «خدای را در ایام عمرتان نفحات و نسایم عطر بیزی است که از کانون رحمتش میوزد، آگاه باشید و خویش را در معرض وزش آن نسیمها قرار دهید»، و سپس به بحث در شناخت کیفیت تعرض (در معرض وزش آن نسیمها قرار گرفتن) و انواع و اقسام کلی آن پرداخته و آنها را همان گونه که آگاهی یافته در این مجموعه به نام نفحات الهیه گرد آورده و بیان داشته است.
پس از آن گوید: تعرض دو قسم است: قسمی خالی از تعمل و تکلف است و قسمی آمیخته به تعمل و تکلف، اولی تعرض به واسطه استعداد ذاتی است که غیر مجعول بوده و دیگری تعرض بواسطه صفا و پاکی روحی و وسعت دایره معقول آن است که از احکام مرتبه روحانی میباشد، سپس به بیان انواع آن و متعلقات آنها که از جمله فقر مقید است - یعنی طلب استکمال - پرداخته و در پایان میگوید:
من در این کتاب از نفحات و نسایم عطر بیز رحمانی و نتایج تجلیات اختصاص ربانی، برخی را که حق متعال در مقام قرب به من بخشیده متذکر میشوم، پس در آنچه که به گوشت میخورد و جانت را صفا میبخشد تدبر و تفکر کن و قدر آن را بدان تا از سعادت کبرا و مقام قرب اعلا برخوردار شوی...
نفحه اول
در نفحه اول در باره شئون الهی و سفر به سوی خدا و منازل آنها سخن میگوید:
بزرگترین شان الهی ظهورش به صورت انسان کامل الهی میباشد که اسم «الاول» به سبب ظهور سابق برایش ظهور یافته بود و اسم «الاخر» به حکم متاخر دوم برایش ثبوت یافت، و حکم «الازل» و «الابد» به واسطه این دو حکم ظاهر گشت و وسط بین دو طرف تعین یافت، و آن کس که از همه مراتب پدید آمده و از جانب حق نیابت هر کاری را که اراده نماید داشته است او را به نام انسان و خلیفه و سایه نامیده و اجرای اوامر و فرامینش را در تمام خلایق - از جهت منزل و محل - به او عطا کرد و او را به خلایق شناسانید.
سپس در علم خداوند سبحان سخن گفته و اثبات میکند که علم خداوند سبحان قدیم و منبسط و محیط و دائم و فعلی است و بهره مردمان عبارت از مقدار آنچه که در خور دایره مقام ایشان و برابری معنوی دارد میباشد.
بعد از آن به مجازات (تلافی) بزرگ پرداخته و گوید: این غلبه که بین این دو حقیقت واقع شده و از آن دو تعبیر به رحمت و غضب میشود؛ در مرتبه معانی و اجتماعات اسمائی برای بروز ظهور ارواح؛ و در مراتب ارواح برای بروز و ظهور احکام عالم مثال و آنچه که در آن عالم از صورتها و مظاهر که هست قابل تعقل و ادراک میباشد. و در پایان گوید: هر کس که علمش با نفسش اتحاد پیدا کرد؛ حکمش علم و حال گردیده و پروردگارش در آنچه در او از شئون ذاتی و گونه گون بودن ظهور خودش است - به حسب هر شانی که در او ظاهر میشود - حکم میکند.
نفحه دوم
نفحه دوم در برخی از اقساط فاتحه است و در آن گوید: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: خدا بود و با او چیزی نبود؛ این بخش اول از سوره فاتحه است، و گوید: سلوک (یعنی سیر در قوس نزولی) یعنی جدا شدن اشیا از غیب حق و وحدت الهی که عارضشان شده، و انسان خواص تمام مراتبی را که گذر کرده همراه دارد و در پایان اتصال به معدن خود مییابد و هر کمال پنهان در هر مرحله و منزلی را که بر آن گذر کرده و بدانها آمیزش یافته همراه دارد....