- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184190 - 109/5
- وزن: 0.80kg
تربیت کوروش
نویسنده: گزنفون
مترجم: بهمن کریمی
ناشر: اقبال
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 290
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ صفحه اول مقدمه به بدرقه کتاب چسبیده است
مروری بر کتاب
آن دو به این سان سخنها گفتند و در سفر پیش رفتند تا به مرز ماد، و در آن جا مروایی نیک به پذیرهشان آمد: عقابی پدید شد بر گسترهی آسمان از سوی راستشان، آنگونه که پنداری ایشان را راه مینماید. و آنان خدایان و روان پهلوانان کشور را نماز گزاردند که خشنودی خود آنگونه بر ایشان آشکار کردند، و روا داشتند آنان را سفری ایمن.
زان پس پا از مرز فراتر نهادند، و در خطهی ماد چون بودند دیگر بار نمازی گزاردند ایزدان ماد را تا شاید ایشان را به نیک رویی بپذیرند. و چون این کرده شد، در آغوش فشردند یکدیگر را به آن شیوه که پدری و فرزندی کنند به گاه بدرود؛ و کامبوزیا روبه سوی شهر خویش نهاد، و کوروش پیشتر رفت تا رسید به خالوی خود سیاکسار در زمین ماد. آن زمان که سفرش پایان گرفت و رخ به رخ شد با وی، درودها فرستادند یکدیگر را به آن شیوه که خویشاوندان کنند به گاه دیدار.
زان پس سیاکسار شهزاده را پرسید که چه اندازه سپاه با خود آورده است. و کوروش گفت: «من ۳۰ هزار مرد گزیدهام که به زودی خواهند رسید، و پیشتر در جای سپاهیان مزدبر شما را خدمت گزاردهاند، و فزونتر سپاهیانی نیز از پی آنان در خواهند رسید، از مه تباران پارس» «آنان به چه شمارند؟» سیاکسار پرسید. و کوروش چنیناش پاشخ داد: «شمار آنان خندهی شادمانی بر چهرهتان ننشاند، اما به یاد آرید که چه تباران مرز ما، که به شمار اندکاند، به آسانی فرمان میرانند بر تمامی مردمان پارس که به شمار بسیارند....
زندگی کوروش نوشته گزنوفون، تاریخنگار و سیاستمدار یونانی ئیرامون زندگی، تربیت و روش کشورداری کورش هخامنشی است. کزنوفون با کتاب زندگی کوروش بهزعم خود گزینهیی بهتر از دموکراسی پیش نهاد، تا همگان دریابند که برای ادارهی کشور به مستبدی نیکسیرت و نیکنهاد نیاز است، به شاهزادهیی نژاده که جز خیر و مصلحت رعیت به چیزی نیاندیشد. این کتاب ــ تربیت کوروش، یا زندگی کوروش ــ در راه به کرسی نشاندن این طرز فکر نگاشته شده است.
کزنوفون با این کتاب، آتنِ دموکرات اما فقیر و پریشان روزگار و گرفتار جنگ همیشگی با اسپارت را با ایران آباد و ثروتمند و بزرگ و یگانه ابرقدرت جهان مقایسه میکند، و نتیجه را به خواننده میسپارد که دلیل ثروت و عزت ایران آن است که کوروش، شهزادهی نیکنهاد و نیکخواهِ مردم بر آن فرمان میراند و درماندگی آتن از آنروست که تودهی مردمِ تعلیم ندیده بر آن حکم میرانند. یکصد سال بعد، ارسطو، که پیرو همین اندیشه است به تربیت الکساندر مقدونی میکوشد و مستبد نیکسیرت خود را در وجود آن شهزاده میجوید.
نفوذ فلسفی کزنوفون و کتاب زندگی کوروش وی را حتا در نوشتهی قرن شانزدهمی (The Prince) (به فارسی شهریار) اثر انریکو ماکیاولی نیز میتوان جست. کزنوفون زندگی کوروش را در سالهای پایانی زندگی نوشته و افزون بر بازتاباندن دیدگاه فلسفی خود در این کتاب، تجربههای ارزشمند خویش را در آموزش و پرورش، لشکرکشی و هنرهای جنگ، داوری دشمنان، و نقش سخن و سخنوری در رهبری جامعه، و بسیای موارد بااهمیت دیگر را به افسانهیی شیرین درآمیخته و در اختیار خواننده نهاده است. بسیاری باور دارند که بیشترینهی صفات و شایستگیهای کوروش که در این کتاب آمده است، در واقع شایستگی و صفتهاییست که کزنوفون در کوروش جوان به هنگام لشکرکشی از سارد به میانرودان دیده است.
این کتاب را گزنفون در دو هزار و چهارصد سال پیش نگاشته است و اگر تا امروز در دسترس جهانیان قرار دارد و هنوز خوانده مىشود، بیش از هر چیز دیگر به قلم شیواى نگارندهاش وام دارد و به اندیشهى والا و توانمندى که در پشت واژههاى زیبا و عبارتهاى پرمعنایش موج مىزند. کتاب زندگی کوروش اثر گزنفون، پیش از آن که زندگىنامهى کوروش باشد، درسنامهى زندگىست که در کنار داستانى شیرین و خواندنى مىآموزد چهگونه راههاى خوشبختى را هموار کنیم.
گزنفون در کتاب زندگی کوروش براى زِبَردستان، آیین سرورى را برمىشمارد و به زیردستان شیوههاى فرمانگزارى را مىنماید. بر سپهبدان رازهاى لشکرکشى، لشکربرى، و پیروزى بر دشمن را آشکار مىکند؛ و به سربازان فضیلت دلیرى تعلیم مىدهد؛ و به شهریار جوان مىآموزد که دادگرى چیست و راه کشوردارى و رهبرى مردمان کدام.