- موجودی: موجود
- مدل: 199779 - 25/1
- وزن: 0.50kg
ترانه های پینک فلوید
نویسنده: راجر واترز , سید بارت
مترجم: فرخ تمیمی , م. آزاد
ناشر: ثالث
زبان کتاب: فارسی - انگلیسی
تعداد صفحه: 363
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 ~ 1378 - دوره چاپ: 9 ~ 5
کیفیت : در حد نو _ نو
مروری بر کتاب
سید برت متولد سال 1946، راجر واترز متولد سال 1944 ، دیوید گیلمور متولد سال 1945 ؛این گروه اواخر سال 1964 به اجرای برنامه در کلوپهای زیر زمینی لندن پرداختند و در نخستین آلبوم خود آهنگ « آرنولد لِین» را بیرون داد. موسیقی ابتکاری ، اشعار نامتعارف و لهجه انگلیسی« سید برت» در تقابل با لهجه آمریکایی که بر تمامی آهنگهای راک چیرگی داشت، آنرا جزو بیست آهنگ پرفروش انگلستان قرار داد.
موسیقی این گروه از دیر باز برای شنوندگان بسیاری در بیرون از انگلستان که زادگاه آن بود وحتی جهان غرب جاذبه ای جادویی داشت.گروهی این جاذبه را به کاربرد نوآورانه وهوشمندانه سازهای الکترونیکی مانند کیبورد و گیتار الکتریکی وترکیب آن با جلوه های صوتی مانند« صدای انفجار، تیک تیک ساعت ، گریه کودک و... نسبت می دهند وعده ای دیگر متفاوت بودن مایه ها و نغمه های موسیقیایی به کار رفته در تصنیف را در این امر سهیم می دانند.
گروه سومی نیز بر این باورند که «اجراهای زنده و تکان دهنده ، ترکیب شگفت انگیزجلوه های نوری و جلوه های تأتری نمادهای آشنایی چون هواییمایی که منفجر میشود یا تصاویری که در بالای سر گروه نقش می بندد با کیفیت سحرانگیزی صدای کوادروفونیک وجه تمایز Pink Floyd از دیگران است ونیز هستند بسیار کسانی که اشعار معنی دار تلخ و نامتعارف گروه را همچون صدای اعتراضی علیه نظم موجود عامل موثری در گستردگی مخاطبان این نوع موسیقی می شمارند.
گروه پینک فلوید دراستفاده از به استفاده از شعرهای ساده اما فلسفی، موسیقی گیرا و نافذ و جلوههای صوتی شهرت فراوان دار د. این گروه در سال 1965 براساس ایدهای از سید برت و راجر واترز کار خود ر ا آغاز کرد. ریچارد رایت و نیک میسون نیز نوازندگانی بودند که پینک فلو ید را بنا نهادند.
اهمیت و تاثیر برت در گروه پینک فلوید به حدی بود که حتی پس از خروج او ازگروه پینک فلوید همچنان میتوان تاثیر او را در آهنگ های بعدی گروه پینک فلوید به راحتی مشاهده کرد. سید برت در روز هفتم جولای سال 2006 در سن 60 سالگی در گذشت.
کجا بودی
وقتی که سوختم و شکستم
ایامی که از پنجرهام میدیدم
روزها از پی هم میگذشتند؟
کجا بودی
وقتی که آزرده و بی یاور بودم
آخر آنچه میگویی
و
آنچه میکنی
به دلم مینشیند
هنگامی که به سخنان کس دیگری دل بسته بودی
و
حرفهای او را به جان باور میکردی
من
خیره به خورشید درخشان می نگریستم
غرق در اندیشه
و
غرق در زمان