- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 146273 - 36/3
- وزن: 0.30kg
ترانه های شبانه
نویسنده: کازوئو ایشیگورو
مترجم: مهدی غبرایی
ناشر: اژدهای طلایی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 207
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
پنج داستان
زمان می گذرد و وصال طعم اندوه دارد، زمان می گذرد و فراق رد اندوه به جا می گذارد، زمان می گذرد و شکست و موفقیت در عیار آنچه گذشته و دیگر نیست با تراز اندوه سنجیده می شود. تنها چیزی که به جا می ماند موسیقی و ترانه ای است که فقط به قدر چند دقیقه، سیلاب های زمان و جوانی حرام شده را مهار می کند.
او شخصیتهای معروف تاریخ موسیقی غرب را لابهلای شخصیتهای داستانهایش قرار میدهد. او هر طور که دلش بخواهد با این شخصیتهای معروف تاریخ موسیقی رفتار میکند تا بتواند در نهایت داستان خودش را تعریف کند. نویسنده در داستان «آوازخوان» شخصیت خیالی «تونی گاردنر» را که مثلاً یک خواننده معروف است، کنار «فرانک سیناترا»، خواننده معروف دهه هفتاد آمریکا و «گلن کمپل»، خواننده، آهنگساز و گیتاریست آمریکایی که آلبومهایش در دهه 60 و 70 خیلی پرطرفدار بوده، میآورد و حتی ادعا میکند که فلان ترانهای که شما خواندید از این دو نفر بهتر بوده است. همه داستانهای این مجموعه پر است از سروکله زدن یا فقط اسم بردن خوانندهها و آهنگسازهای معروف موسیقی غرب. رد پای تاریخ معاصر موسیقی در تکتک داستانهای این مجموعه پررنگ است.
این کتاب، اولین مجموعه از داستان های کوتاهِ یکی از برجسته ترین و تحسین شده ترین نویسندگان عصر حاضر است؛ پنج داستان درخشان و در هم تنیده که موسیقی، عنصری مرکزی و پیشبرنده در آن ها است. لحن داستانها در عین آنکه خالی از اندوه نیست، شاد و همراه با رگههایی زیرپوستی از طنزی ملایم است. یکی از مضامین مشترک این داستانها هم ستایش جوانی یا شاید همان جستوجوی زمان از دسترفته یا حتی غنیمت شمردن دم باشد.«ترانههای شبانه» پنج داستان دارد که حول محور موسیقی میچرخد و مضمون اصلی آن عشق و سوءتفاهم است، در کنار مایههایی از بلندپروازی، سرگردانی، نفعطلبی، آرمانگرایی و ...
در داستان های این مجموعه، شخصیت هایی به یاد ماندنی به چشم می خورند: خواننده ای محبوب در گذشته که تلاش می کند شکوه روزهای پیشین را بازیابد، از تنها یقین قطعی در زندگی خود روی برمی گرداند؛ مردی که سلیقه ی خطاناپذیرش در موسیقی، تنها چیزی است که دوستانش در او باارزش می دانند؛ خواننده و ترانه سرایی با مشکلات فراوان که ناخواسته درگیر ازدواجِ در حال فروپاشیِ زوجی می شود که تازه ملاقات کرده است؛ نوازنده ای بااستعداد و کشف نشده که به خود می قبولاند جراحی پلاستیک می تواند در پیشرفت او در کارش تأثیرگذار باشد؛ و نوازنده ای جوان که استادش به او قول می دهد استعدادش را شکوفا خواهد کرد.
داستانها نمیخواهند لزوما درباره موسیقی قصهسُرایی کنند؛ که میخواهند حس جادویی و اغواگر موسیقی را با زبانِ کلمات به خواننده منتقل نمایند. پس نویسنده دستبهکارمیشود و با کلمات ویژهای، سمفونی بیمانندی از هرآنچه باید درباره موسیقی بدانیم راه میاندازد. «شبانهها» مملو از اسامی افراد و مکانهای مشهوری از «کافه لاونا» در میدان «سن مارکو» وِنیز و «ژان راینهارت»، گیتاریست شهیر بلژیکی تا «جو پاس»، «جولی اندروز»، «فرانک سیناترا»، «گِلِن تراویس کمپل» و «رِی چارلز» است. دوم آنکه نثر ایشیگورو و موضوعاتی که برای روایت برگزیده، آنقدر ناب و خوبند که اگر سوژه موسیقی را هم از آنها فاکتور بگیریم، باز خواندنی و تکاندهندهاند. انگار از ابتدا موسیقی بهانهای بوده تا فقط این قصهها نوشته شوند و چیز بیشتر یا بهتری به ادبیات بیفزایند.