- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 136444 - 97/7
- وزن: 1.20kg
تذکره شعرای کشمیر
نویسنده: اصلح میرزا
به کوشش : سیدحسام الدین راشدی
ناشر: آکادمی اقبال کراچی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 670
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1346 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
این کتاب شرح مختصر 305 شاعر خطه کشمیر است که توسط اصلح بن محمد متخلص به میرزا جمع آوری شده است. البته این تذکره شامل همه شاعران کشمیر نیست و شاعران بیشتری به فارسی شعر می گفته اند که در کتاب 4 جلدی حسام الدین راشدی شرح شده اند. حسام الدین راشدی پس از تصحیح کتاب حاضر، به تحقیقات گسترده تری دست زد که یکی از چندین کتاب در این موضوع است. میرزا احمد نام و مشخصات این شاعران را از منابع مختلف جمع آوری کرده و نمونه شعری هم از شاعران آورده است.
دی فتنه از آن سرو خرامان میریخت
وز طرح نگاهش آب حیوان میریخت
میرفت و عقاب میچکید از نازش
میآمد و از کرشمهاش جان میریخت
فرهنگ، زبان، اساطیر و تاریخ باستانی ایران و هند در هم تنیده است و این وضع تا قرنها پس از گسترش اسلام در شبهقاره هند، تا حدود زیادی در برخی عرصهها برقرار ماند. در این میان زبان فارسی از جایگاه خاصی برخوردار بوده که دکتر انوار در نوشتار زیر تنها به بخش پارسیگویان ایرانی کشمیر پرداخته است. از آنجا که مؤلف هندی است، کوشش شده متن با کمترین تغییر در اختیار خوانندگان گرامی قرار بگیرد تا با ویژگیهای سبکی بخشی از پارسینویسان معاصر هند آشنا شویم.
نشانات تأثیر و نفوذ فرهنگ و ادب ایران به طول و عرض کشمیر از اوایل قرن چهاردهم میلادی وقتی که این دیار زیر سلسلة سلاطین کشمیری بود، به ظهور آمدن آغاز کرد. در ظرف این زمان سیدعلی همدانی معروف پیشوای دین مبین اسلام خاک کشمیر را به مقدم پُرمیمنت خود مشرف نموده بود. در این اوان سلطان شهابالدین بر اریکة پادشاهی متمکن بود.
سیدموصوف در این وادی فرحبخش تا مدت چهار ماه اقامت داشتند و به مساعی تبلیغی تودة مردم را به فیوضات دین و ایقان بهرهمند کردند. از برای یاد دادن عقاید و اصول دین به مردم این منطقه، سید و همراهانش زبان فارسی را به کار میبردند و در وهلة دوم سید به دورة فرمانروای سلطان قطبالدین بر این سرزمین قدم رنجه فرمودند. تاریخنویسان گزارش دادهاند که در این سفر دعوت و عزیمت تقریبا هفتصد تن رفقا در معیت سید همدانی بودند و تا مدت شش ماه این گروه مؤمنین در اطراف و اکناف این ریاست به کار و ابلاغ دین سعی کردند و هنگامی که حضرت موصوف به سفر معاودت رهسپار شدند، رفقای عدید را برای اشاعت دین در این خطه گذاشتند.
در عهد سلطنت این پادشاه ورود صوفیان و اشاعتکنندگان اسلام از ایران و دیارهای شرق میانه آغاز شد و در نتیجه گشت و گذار این مجاهدین اسلام بهقصد ابلاغ دین، زبان و ثقافت (فرهنگ) ایران در میان ساکنان این ایالت ترویج یافت. سلطان قطبالدین با وجود گرفتاریهای انتظام سلطنتی، هوادار علم و ادب بود و بهشعر فارسی گرایش فراوان میداشته.
چشم ما روشن شد از خاک در میخانه ها
ریختند از سرمه گویا رنگ این کاشانه ها
سعی بهر راحت همسایگان کردن خوش است
بشنود گوش از برای خواب چشم،افسانه ها
بر هم از سرگرمی ما خورد بزم مِی کشان
آتشی گشتیم و افتادیم در میخانه ها
در شب زلف تو خواب خوش نصیبم کی شود؟
خار می روید به پهلویم به سان شانه ها
رفت عمرم در غریبی بر بساط روزگار
گر چه هم چون مهره ی شطرنج دارم خانه ها
بعد مرگم گر خورد افسوس آن سرکش چه سود؟
می گزد انگشت،شمع از ماتم پروانه ها