- موجودی: موجود
- مدل: 198258 - 60/3
- وزن: 0.60kg
تبردار سردار دلیر خراسان
نویسنده: بهرام افراسیابی
ناشر: سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 315
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
صبح جمعه اواسط تابستان بود که اهالی دهکده فریدون واقع در حومه اصفهان زودتر از معمول مجبور شدند از خواب برخیزند، آنان که تا پاسی از شب و نیمه شب رفته بیدار نشسته و گپ زده بودند زورشان می آمد از جایشان بلند شوند و اعتراضان همسران که پشت سر هم می گفتند مگر نمی خواهی نماز به کمرت بزنی هیچ تاثیری نداشت ....
در دهه ۷۴۰ میلادی، امویان خودشان را در شرایطی بحرانی میدیدند. اختلاف بر سر جانشینی در سال ۷۴۴ منجر به سومین جنگ داخلی در بین مسلمانان شد که مدت دو سال سراسر خاورمیانه را مشغول ساخته بود. در سال بعد، ضحاک بن قیس الشیبانی شورش خوارج را آغاز کرد که تا ۷۴۶ ادامه داشت. همزمان با این شورش، شورشی دیگر در واکنش به تصمیم مروان دوم برای انتقال پایتخت از دمشق به حران انجام شد که به تخریب حمص در ۷۴۶ انجامید. مروان دوم در ۷۴۷ توانست استانهای شاهنشاهی عرب را آرام کند، ولی چند ماه بعد انقلاب عباسیان روی داد.
در ۷۳۸ نصر بن سیار بدست هشام بن عبدالمالک به سمت والی خراسان منصوب شد. او در تمام دوران جنگ داخلی این سمت را بر عهده داشت و پس از جنگ داخلی به دست مروان دوم تمدید شد.در این دوره مساوات که یکی از ارکان مهم نظام اسلامی بود از میان رفت. امویان نژاد عرب را نژاد برتر و والاتر شمردند و گفتند؛ چون پیامبر اسلام از عرب برخاسته است پس عرب بر دیگران برتری دارد و عوامل دیگر همچون: تأویل قرآن و جعل حدیث؛ صرف درآمدهای دولت در مسائل تجملاتی و خوشگذرانی؛ میگساری و زن بارگی و ... . مجموعه ایت عوامل، به نظر میرسد نارضایتی مردم در اثر چنین دلایل موجب بروز قیامهای مردمی، نزاعهای قبیلهای، درگیریهای داخلی و در نتیجه ضعف داخلی و سقوط بنی امیه میباشند. علاوه بر آن باید به ظلم و ستم بنی امیه بر اهل بیت (ع) و درگیری آنان با علویان به عنوان یکی از عوامل مهم سقوط آنان اشاره کرد...
اندازه بزرگ خراسان و چگالی جمعیتی اندک آن به این معنی بود که نونشیمندهای عرب آن، چه مسلح و چه غیرمسلح، به گستردگی در خارج از استحکاماتی زندگی میکردند که در دوران گسترش اسلام ساخته شده بودند. این برخلاف دیگر استانهای شاهنشاهی امویان بود که عربها عادت داشتند در دژها و استحکامات زندگی کنند و از تعامل با مردم بومی بپرهیزند.
ساکنین عرب خراسان روش زندگی سنتی خود را کنار گذاشته و در کنار مردم بومی ایرانی زندگی کردند. با اینکه ازدواج بین قومیتی بین اعراب و دیگر مردم در دیگر نقاط شاهنشاهی امویان ممنوع شده بود، در خراسان شرقی به یک عادت تبدیل شد، که این منجر به پذیرش آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی از جمله لباسهای ایرانی از سوی اعراب و برهمتاثیرگذاشتن فارسی و عربی شد به گونه ای که راهبند قومیتی به تدریج از میان برداشته شد.