دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

تاریخنامه طبری ، بخش چاپ نشده ، سه جلدی

تاریخنامه طبری

نویسنده: ابوعلی محمدبن محمد بلعمی
به کوشش: محمد روشن
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1976
اندازه کتاب: وزیری گالینگور قابدار - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 3

کمیاب - کیفیت : نو ؛ قاب کتاب چسب خوردگی دارد

 

مروری بر کتاب

تاریخ الامم و الملوک یکی از قدیمترین آثار به نثر فارسی دری است که از لحاظ ادبی و تاریخی ارزشی ویژه دارد. افسوس که این ترجمه در طول زمان از تصرف کاتبان و حاشیه نویسان در امان نبوده، و اکنون به صورتی در آمده که گویی این اثر را چند تن نوشته‌اند. و به همین دلیل، به نوشته قزوینی  و به پیروی از او، روش این ترجمه به قلم شخص بلعمی نبوده بلکه دبیران و منشیان دربار به این ترجمه اقدام کرده‌اند؛ اما برای این ادعا دلیل کافی در دست نیست. ، در معرفی تاریخ بلعمی، دو تحریر از آن ذکر کرده است که نخستین تحریر از بلعمی با پیشگفتاری به زبان عربیو تحریر دیگر از نویسنده‌ای ناشناس با دیباچه‌ای به زبان فارسی است. 

این اثر، هر چند که شامل مطالب تاریخ طبری است، ترجمه صرف نیست. در این ترجمه ، بلعمی از ذکر روایتهای گوناگون در یک مورد، دوری جسته و به نقل روایتی پرداخته که به نظرش درست تر از سایر گزارشها بوده است؛ همچنین حدیثهای تکراری و اسنادها در ترجمه حذف شده است. افزون بر این، بلعمی گاه از طبری انتقاد می‌کند، مثلا درباره حدیث بنی اسرائیل و موسی ، ذو القرنین  و اخبار حضرت عیسی علیه‌السّلام 

اثر بلعمی دارای اضافاتی مانند، فصلی درباره پیدایش جهان ، داستان کیومرث و عقاید ایرانیان در باب آغاز آفرینش آدم علیه‌السّلام  است و داستان بهرام چوبین را از روی ماخذ فارسی آن نقل کرده است . تاریخ طبری رویدادهای تاریخی را تا ۳۰۲ ضبط کرده، اما بلعمی این رویدادها را تا ۳۵۵ نقل می‌کند که خود پیوستی بر تاریخ طبری است.تاریخنامه طبری یا تاریخ بلعمی یکی از کهن ترین آثار بازمانده نثر فارسی، اثر ابوعلی محمد بن محمد بن عبدالله بلعمی از وزیران سرشناس سامانیان است. منصور بن نوح سامانی در سال 352ق. به وزیر خود، ابوعلی بلعمی، فرمان داد تا کتاب تاریخ الرُّسُل و الملوک یا اخبارالاُمم و الملوک، مشهور به تاریخ طبری را از اصل عربی به پارسی دری ترجمه کند. بلعمی نیز آن کتاب را سودمند و پسندیده یافت و به ترجمه آن همت گماشت.

طبری، به ترتیب سنوات، اخبار و حوادث مربوط به پیامبران و پادشاهان و خلیفگان را از آغاز خلقت تا روزگار خود گزارش کرده بود و بلعمی رویدادهای 302ق. تا 355ق. را نیز بر آن افزود و برخی تصرفات هم در متن کرد و ترجمه را به پایان برد. این متن کهن ترین متن تاریخی در زبان فارسی است و از لحاظ قدمت و اصالت و جامعیت و اشتمال بر تاریخ عمومی جهان و ایران جایگاه ویژه ای دارد. کتاب حاضر که به کوشش محمد روشن تصحیح شده است مشتمل بر تاریخ اسلام و آغاز تا پایان خلافت المسترشدبالله همراه با چند فهرست در پنج مجلّد است.

ابوعلی‌، محمد بن محمد معروف به «بلعمی‌»، در سال 352 ق بنا به فرمان امیر ابوصالح‌منصور بن نوح سامانی کتاب «تاریخ طبری‌» را از عربی به فارسی ترجمه کرد.در قرون نخستین پس از اسلام‌، امیران سامانی در نگاه داشت زبان فارسی بسیاراهتمام ورزیدند. از این رهگذر در نیمه قرن چهارم هجری‌، «تفسیر» و نیز «تاریخ‌ِ»طبری به فارسی ترجمه شد که این دو ترجمه از ذخایر گران‌بهای نثر فارسی‌اند که‌خوشبختانه دست حادثه آنها را از میان نبرده است‌.

در هیچ جایی از کتاب تاریخ بلعمی‌، زمان نگارش آن مشخص نشده‌است‌. با وجود این‌، در کتاب «مجمل التواریخ و القصص‌» که نویسنده آن نامعلوم است ودر حدود سال 520 ق نگارش یافته‌، در جایی با اشاره به ترجمه بلعمی از تاریخ طبری‌،چنین مذکور است‌: «اندر نقل کتاب تواریخ محمد بن‌جریر الطبری رحمه‌اللَّه علیه که ازتازی به پارسی کردست ابوعلی محمد بن محمد الوزیر الحشمی [کذا ]بفرمان امیرمنصور بن نوح السامانی که بر زبان ابی‌الحسن الفایق الخاصه‌، پیغام فرستاد در سنه اثنی وخمسین و ثلاثمائه‌». بر این اساس‌، سال 352 ق را سال «آغاز» ترجمه تاریخ طبری‌دانسته‌اند.

البته محمدجواد مشکور در تصحیح «ترجمه تاریخ طبری‌» گویا نسخه‌ای از کتاب دراختیار داشته که مشتمل بر حوادث تاریخی تا سال 355 ق بوده است‌. بدین لحاظ‌، اومحدوده زمانی «352ـ355 ق‌» را محدوده آغاز و انجام‌ِ کار ترجمه دانسته است‌. اماچنان نسخه‌ای در دسترس ما نیست و ما چاپ کامل کتاب تاریخ بلعمی را به تصحیح‌محمد روشن در اختیار داریم که براساس آن‌، کتاب‌، پایان دیگر گونه‌ای دارد که در همین‌باب‌، در ادامه این نوشتار سخن به میان خواهد آمد.به هر رو، سال 352 ق چه زمان نگارش و چه زمان آغاز نگارش‌ِ «تاریخ بلعمی‌»باشد، این کتاب پس از «مقدمه شاهنامه ابومنصوری‌» ـ که در سال 346 ق نگاشته شده‌ـ قدیمی‌ترین سند نثر فارسی است که از تعیین زمانی برخوردار است‌.

کتابی که ابوعلی بلعمی آن را از عربی به فارسی برگردانید، «تاریخ‌الامم و الملوک‌» یا «کتاب اخبار الرسل و الملوک‌» نام دارد. نگارنده آن «محمد بن جریرطبری‌» دانشمند بزرگ ایرانی (متوفای 310 ق‌) است‌. این کتاب نیز بیشتر با نام‌نگارنده‌، به عنوان «تاریخ طبری‌» شناخته می‌شود. این کتاب‌، تاریخ عالم ـ از آغازآفرینش تا سال 302 ق ـ را در بر می‌گیرد که به لحاظ عمق و گستردگی اطلاعات‌، هموارهدر تحقیقات تاریخی مورد استناد و استفاده است‌. «فرانتس روزنتال‌» نفوذ و تأثیر تاریخطبری را بر مورخان پس از خود «حیرت‌آور» می‌خواند که تعبیر کاملاً درستی است‌.
از آن جا که این کتاب به شکلی جامع تاریخ اسلام و ایران را در برداشت‌، لذا برایهمه ایرانیان مسلمان جذاب و پرفایده بود، اما برای سهولت استفاده هم آنان می‌بایستبه فارسی ترجمه می‌شد. امیر منصور سامانی به خوبی بر این ضرورت آگاهی یافت ووزیر دانشمند خود ابوعلی بلعمی را بر انجام این مهم گماشت‌.

بلعمی در طلیعه ترجمه تاریخ طبری‌، خویشتن را از سوی امیرمنصور سامانی مأمور به ترجمه دانسته‌، از تلاش و رنج خود در انجام آن سخن گفته است‌:
«و بدان که این تاریخ نامه بزرگست که گرد آورد ابی‌جعفر محمد بن‌جریریزید الطبری رحمه اللَّه که ملک خراسان ابوصالح منصور بن نوح فرمانداد دستور خویش را ابوعلی محمد بن محمد بن البلعمی که این تاریخ‌نامه‌را که از آن پسر جریر است پارسی گردان هر چه نیکوتر چنان که اندر وی‌نقصانی نباشد. پس گوید چون اندر وی نگاه کردم و بدیدم اندر وی‌علمهای بسیار و حجتها و آیتهای قرآن و شعرهای نیکو و اندر وی فایده‌هادیدم بسیار، رنج بردم و جهد و ستم بر خویشتن نهادم واین را پارسی‌گردانیدم‌، بنیروی ایزد عزّوجل‌ّ... تا هر که اندر وی نگرد زود اندر یابد و بروی آسان شود، انشاء اللَّه تعالی وحده العزیز» از عبارت بالا معلوم است که بلعمی‌، خود شخصاً کار ترجمه را با جدّ و جهد انجام‌داده است و او عموم پارسی‌خوانان را مخاطب خود دانسته است که به آسانی از این‌ترجمه استفاده نمایند.

ابوعلی محمد بن محمد بن عبیداللَّه (یا «عبداللَّه‌») مترجم تاریخ‌طبری‌، به «بلعمی‌» معروف بود. «سمعانی‌» (متوفای 562 ق‌) که بلعمی را از تبار «تمیم‌»دانسته‌، در وجه انتساب وی به «بلعم‌» دو گزارش ارایه نموده است‌. بنا بر یکی‌، نیاکان اودر سرزمینی به نام «بلعم‌» ـ در دیار روم ـ اقامت کرده بودند. اما بنا بر گزارش دیگر،نیاکانَش در جایی به نام «بلعمان‌» ـ در مرو، در قریه بلاشجرد ـ سکنا گزیده بودند. به هررو، سمعانی اذعان می‌کند که پدر بلعمی‌، خود اهل بخارا بوده است و تا زمان سمعانی‌،بازماندگان او در بخارا می‌زیسته‌اند.

ابوعلی‌، خود به امیرک بلعمی و نیز «بلعمی صغیر» نامور بود و پدرش ابوالفضل‌محمد بن عبیداللَّه به «بلعمی کبیر» یا خواجه بلعمی شهرت داشت‌ این پدر و پسر، هردو، هم فاضل و ادیب بودند، و هم «وزیر». بلعمی کبیر (پدر) که وزیر امیر اسماعیل‌سامانی بود، در تشویق «رودکی‌» به سرودن شعر فارسی‌، و در صله دادن به وی زبانزدشاعران بود.

بلعمی صغیر (پسر) نیز برای سالیانی دراز در نیمه دوم قرن چهارم ق وزارت امیران‌سامانی ـ عبدالملک بن نوح و منصور بن نوح ـ را بر عهده داشت‌. او وزیری دانشمندبود که با شاعران و ادیبان پیوند دوستی داشت‌. البته از او به جز تاریخ بلعمی‌، اثری دیگرشناخته نشده است‌.

در تاریخ درگذشت ابوعلی بلعمی اختلاف است‌. گردیزی در زین‌الاخبار، درگذشت‌وی را در سال 363 ق می‌داند، اما محمد قزوینی با تعیین سال 386 ق زمان متأخرتری‌را معرفی می‌کند. با این حال‌، محمدتقی بهار به طور مجمل‌، تاریخی را در میان‌سال‌هایی از 365 (آغاز امارت نوح بن منصور) تا 387 (آغاز امارت منصور بن نوح‌)ترجیح می‌دهد.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات