- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 158670 - 58/4
- وزن: 1.00kg
تاریخ گیتی گشا در تاریخ زندیه
نویسنده: میرزا محمد صادق نامی اصفهانی , ميرزا محمدحسين فراهانى وزير,عبدالكريم بن على رضا الشريف
مقدمه : سعید نفیسی
ناشر: اقبال
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 430
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
اين اثر افزون بر تاريخ گيتىگشا (بخش نخست كتاب)، دو پيوست (ذيل) را از دو نویسنده در خود گنجانده و حوادث عصر نویسنده بخش نخست را تا 21 محرّم 1200 گزارش كرده و درباره بسيارى از رويدادها كه وى آنها را ديده، بدون كم و كاست سخن گفته يا آنها را از خاطرات و مشاهدات و نوشتههاى ميرزا محمدحسين فراهانىِ وزير، نقل كرده است. ذيل نخستينِ (بخش دوم) آن را عبدالكريم بن على رضا الشريف، شاگرد ميرزا محمدصادق (نامى) نوشت. وى پس از مرگ نامى به فرمان ميرزا محمدحسين فراهانى به دنبال كردن كار او فرمان يافت و پس از مرگ لطفعلى خان زند در 1209، به خدمت شاهان قاجار درآمد و تاريخى درباره سلطنت فتحعلى شاه سامان داد.
نثر كتاب سست و متكلفانه و به شيوه رايج نزد برخى از تاريخنويسانِ پس از صفويه و با كنايات و استعارات و تشبيهات فراوان و جملات زايد همراه است؛ چنانكه خواننده رشته كلام را از دست مىدهد. اگرچه نويسندگان كتاب، در شرح حوادث و گزارشهاى خود امانتدارى كردهاند، حقايق را با بزرگنمايى رايج در آن روزگار و كنايات و استعارات و تشبيهات مخل و اطنابهاى ملالآور در آميخته و صاحبان ذيل اول و دوم، به رغم برافتادن سلسله زنديه هنگام نوشته شدن ذيلها، از اين سلسله به ويژه لطفعلى خان زند جانبدارانه سخن گفتهاند.
نخستين بخش كتاب (تاريخ گيتىگشا) كه با مدح و ثنا و كنايات و استعارات فراوان آغاز مىشود، به گزارش رويدادها از آغاز تاريخ زند تا حوادث 21 محرم 1200 مىپردازد. مرگ نادر شاه افشار و حوادث پس از آن و كارهاى جانشينان او و اصل و نسب خاندان زند، درونمايه اصلى اين بخش است و چگونگى انقراض افشاريان و آمدن كريم خان زند، ابوالفتح خان و علىمردان خان به اصفهان و نشاندن اسماعيل ميرزا صفوى، چيرگى محمدحسن خان قاجار بر اصفهان و پيروزى او بر علىمردان خان، آزاد خان و عبدالله خان، درونمايه گزارشهاى فصلهاى بعدى كتاب به شمار مىرود. بر پايه اين گزارشها، برخى از سپاهيان ابراهیم شاه كه به شاهرخ افشار پيوسته بودند، او را به شاهى رساندند، اما اميران خراسان او را از سلطنت عزل و كور كردند و به جاى وى، ميرزا سيد محمد صدر، پسر ميرزا داود و دختر زاده شاه سليمان صفوى را بر تخت نشاندند.
شورشهاى داخلى ایران در برابر كريمخان، پيروزىهاى وى در استرآباد، آذربايجان، اروميه و جنگهاى لطفعلى خان با آقا محمد خان، از مباحث ديگر كتاب است. گاه به روابط خاندان زند با ديگر كشورها مانند هلند يا سرزمينهاى عثمانى اشاره مىشود و سرانجام با شرح رويدادهاى آخرين سالهاى سده دوازدهم هجرى و بازگشت كريم خان به اصفهان پايان مىيابد.
نویسنده پيش از پرداختن به آقا محمد خان قاجار از كشمكشهاى خانوادگى سرداران دولت زند كه راه را براى موفقيت وى آماده كردند، گزارشهاى سودمندى داده است. براى نمونه، بر پايه اين گزارشها علىمراد خان، خواهر زاده زكى خان، كسى را از سرداران كريم خان، صادق خان و على نقى خان كشت و ابوالفتح خان و پسران ديگر كريم خان را كور كرد.
ذيل نخست (بخش دوم) كتاب، رويدادهاى ایران را پس از مرگ كريم خان گزارش مىكند و به رويدادهاى بعد از 1200 تا ميانه دوران پادشاهى لطفعلى خان زند مىپردازد. جنبشها و پيدايى سلسله قاجار، از رويدادهایى است كه عبدالكريم بدان مىپردازد. با توجه به اينكه مؤلف اين ذيل از گلشن مراد، نوشته ميرزا ابوالحسن غفارى ياد مىكند، تاريخ نوشته شدن آن را پس از 1210 مىتوان دانست.
ذيل دومِ (بخش سوم) كتاب درباره پايان احوال لطفعلى خان و حاجى ابراهیم خان (كلانتر شيراز) به قلم آقا محمدرضا شيرازى است كه اطلاعى از وى در دست نيست. بر پايه متن ذيل دوم، او اين ذيل را پس از 1219 به پايان رسانده است.
خاندان سلسله زند را در سنجش با ديگر سلسلههاى پادشاهى ایران، غيرتمندتر و بيزارتر از بيگانگان و بيگانهپرستى دانسته و به ويژه كريم خان زند را هم از مردان بسيار گرامى تاريخ ایران و هم پيشواى اخلاقى آدمىزادگان برشمردهاند. از نوشتههاى ميرزا محمدصادق چنين مىتوان دريافت كه پس از گذشت 27 سال از انقراض دولت صفوى، باز هم به علت تعلق خاطر مردم به خاندان صفوى برخى از سرداران در پى انتساب و وابسته دانستن خود بدين خاندان بودهاند.
تاریخ گیتی گشا از مهمترین و معتبرترین اسناد تاریخی زندیه است، زیرا نویسنده آن بسیاری از وقایعی را که خود شاهد آنها بوده، بدون کم و کاست، بیان کرده یا رویداد را از خاطرات و دیدهها و نوشتههای میرزا محمد حسین فراهانی وزیر، گفته است. نثر این کتاب سست و متکلفانه و به شیوه مرسوم برخی تاریخنویسان پس از صفویه، همراه با کنایات و استعارهها و تشبیهات فراوان و جملات زاید است، به طوری که خواننده رشته کلام را از دست میدهد.