- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 157414 - 91/3
- وزن: 1.00kg
تاریخ و جغرافیای کهگیلویه و بویراحمد
نویسنده: نورمحمد مجیدی کرایی
ناشر: علمی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 712
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
مصور
کهگیلویه ناحیهای است کوهستانی در جنوب غربی ایران بین خوزستان و فارس واقع در ناحیه لر بزرگ، این ناحیه به دو قسمت پشتکوه و زیرکوه تقسیم میشد، قسمتهای شمالی و مشرق آن را که دارای وسعت زیادتری بود پشتکوه میخواندند که بواسطه کبیرکوه از قسمت دیگر پیشکوه جدا میشود و قسمتهای جنوبی و غربی آن را که دنبالهی سرزمینهای سرزمینهای خلیجفارس است زیرکوه میگفتند.
بنابه گفتهی مؤلف فارسنامه، پشتکوه قبل از استیلای الوار به سه ناحیه زیر تقسیم میشده است:
1. بلادشاپور، این ناحیه در مرز بین خوزستان و فارس در مشرق ارجان و جنوب سرداران قرار داشته و نظر به اینکه رودخانهی طاب مرز بین فارس و خوزستان به شمار میرفته قاعدتاً میبایست که بلاد شاپور در کنار این رودخانه قرار داشته باشد.
2. ریوین (یا رون (1))، حسن فسائی بین بخشهای قدیمی کهگیلویه از ناحیهای به نام ریوین نام برده است که در انتهای شمال شرقی استان و در سردترین نقطه این منطقه قرار داشت، استخری و مقدسی از ناحیهای به نام ریوین یاد کردهاند که تعلق به استخر داشته است. به استناد گفتههای نویسندگان مذکور به علت سرمای شدید این منطقه کشت و زرع در آنجا به سختی صورت میگرفته، اگر مطالب استخری و مقدسی را با گفتههای مؤلف فارسنامه ناصری مقایسه کنیم چنین نتیجه میشود که هر دو ناحیه تحت نام ریوین احتمالاً یکی بودهاند.
3. تل خسروی یا بلوک رودخانه ناحیه باستانی کهگیلویه.
زیرکوه نیز به پنج ناحیه به شرح زیر تقسیم میشد:
1- باشت 2- ارجان 3- زیدون 4- کوهمره 5- لیراوی.
مهمترین عشایر آن بویراحمدی است که در ناحیهای ممتد از کوه دینار فارس تا هفتگل و آغاجاری و از جانکی و بختیاری تا خاک ممسنی و قشقائی و لیراوی سکونت دارند و به دو شعبه تقسیم میشوند یکی بویراحمد گرمسیری که شهرنشین و متمدن شدهاند و دیگری بویراحمد سردسیری که اکثر قریب به اتفاق آنها چادرنشین هستند.
رشتههای کهگیلویه سراسر این منطقه را دربرگرفته و رودخانههای مارون و زهره و خیرآباد و خرسان از آن میگذرند، آب و هوای نواحی مرتفع آن معتدل کوهستانی است و نواحی پست آن دارای زمستانهای معتدل و تابستانهای گرم است.
تاریخ
اسکندر مقدونی پس از تصرف خزانهی شوش به طرف پرسپلیس و پاسارگاد روانه شد، از کارون گذشته از طریق اهواز و بهبهان وارد ولایت اوکسیان (2) گردید، این ولایت در همسایگی شوش بود و تا مدخل پارس امتداد مییافت بین آن و سوزیان (خوزستان) معبری است تنگ، ساکنین اوکسیان گذشته از اینکه مالیاتی به سلاطین پارس نمیدادند شاهان مذکور هنگامی که قصد عبور از این معبر تنگ را داشتند برای حفظ امنیت این مسیر به رؤسای این مردم انعام میدادند، اسکندر بعد از غلبه بر این مردم با مقاومت سخت آریوبرزن سردار درایوش سوم که معبر مذکور را محافظت میکرد روبه رو گردید.
بعضی از مورخین یونانی این موقعیت را دروازهی پارس و برخی دروازهی شوش نوشتهاند، نویسندگانی اروپایی دروازهی پارس گویند، به هر حال همانطور که از نام آن پیداست معبری است تنگ که از پارس به شوش میرود و به استناد توصیف مورخین یونانی کهگیلویه فعلی است و در حال حاضر نام این معبر سخت تنگ تکآب است که در 20 کیلومتری شمال شرقی شهر بهبهان واقع شده است.
ناحیهی کهگیلویه قبل از تسلط مسلمانان بر ایران یکی از نواحی پنجگانه فارس به شمار میرفت و ناحیهی قباد یا به نام مرکزش ارجان نام داشت، نواحی دیگر مشتمل بود بر اردشیرخوره و استخر و دارابجرد و شاپورخره. قبل از سال 226 هـ. ق یکی از پنج قبیلهی بزرگ فارس به نام زمزمیجان به اطاعت جیلویه نامی که از کورهی استخر رهسپار محل آنها شده بود درآمد، از آن به بعد کلمهی زم که به معنی مسکن است به مناسبت جیلویه و آل جیلویه که بر آن حکومت میکرد زم جیلویه خوانده شد و احتمالاً از قرن سوم هجری به بعد قسمتی از کهگیلویه کنونی که محل سکونت جیلویه بود به کوه جیلویه معروف شده است، رفته رفته قدرت جیلویه که بر قبیله زمیجان غلبه کرده بود به جایی رسید که رقیب خاندان ابودلف عجلی شد و معقلبن عیسی برادر ابیدلف را کشت، ابیدلف بعد از اینکه از این ماجرا مطلع شد آهنگ او کرد و در جنگی که بین این دو درگرفت جیلویه کشته شد ابودلف سرش را از تن جدا کرده و آن را به نقره گرفت، در پیکارهایی که با رقبای خود میکرد سر را بر سر نیزهای نصب کرده پیشاپیش سپاه میکشیدند، هنگامی که احمدبن عبدالعزیز در زرقان فارس از عمروبن لیث شکست خورد این کله به دست عمرو افتاد، ابوطاهر فضلویه که در خدت سنقربن مودود اتابک فارس بود به پاداش خدماتی که انجام داده بود از طرف اتابک مذکور به حکومت ولایت کهگیلویه منصوب گردید اما دیری نگذشت که دعوی خودسری و استقلال کرد و از اطاعت اتابک سنقر سرپیچید و در حدود سال 550 هـ. ق خود را اتابک خواند که در حقیقت وی مؤسس و اولین اتابک سلسلهی اتابکان لر بزرگ است.
در سال 990 هـ. ق در دوران صفویه در کهگیلویه قلندری که شبیه اسماعیل دوم صفوی بود خروج کرد و مدتی باعث اغتشاش در منطقه گردید، شاه عباس اول در سال 1005 هـ. ق الله وردیخان را به حکومت کهگیلویه منصوب کرد، در سالهای 1136 و 1137 هـ. ق هنگامی که افاغنه به ایران حمله کردند عشایر کهگیلویه با آنها جنگیدند، در زمان نادرشاه محمدخان بلوچ که از جانب نادر به حکومت کهگیلویه منصوب شده بود سر به شورش برداشت، نادر در سال 1146 هـ. ق رهسپار بهبهان شد، محمدخان بلوچ چون تاب پایداری در خود نمیدید به گرمسیرات فارس پناه برد، نادر امنیت را در این ناحیه برقرار کرد، در دوران سلسلههای زندیه و قاجاریه حوادث مهمی در کهگیلویه روی نداد و آرامش نسبی در آنجا برقرار بود.
مرکز بویر احمد و کهگیلویه یاسوج است و شهرهای تابعهی آن عبارتند از: دهدشت و گچساران (دوگنبدان).