دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران

تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران

نویسنده: فواد روحانی
ناشر: شرکت سهامی کتابهای جیبی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 550
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1353 - دوره چاپ: 2

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو 

 

مروری بر کتاب 

درسال ۱۳۳۰ دولت ایران صنعت نفت را در سراسر کشور ملی اعلام نمود. این عمل چون با الغای امتیاز شرکت نفت انگلیس و ایران شروع شد مخالفت شدید شرکت مزبور و دولت انگلستان و به طور کلی کارتل بین المللی نفت را برانگیخت و بحرانی ایجاد نمود که سه سال و نیم به طول انجامید و بالاخره با عقد قرارداد کنسرسیوم پایان یافت.

«امروز ما اختیار ثروت خود را به دست گرفتیم.» این جمله امیرعباس هویدا با تیتر درشت در بیشتر روزنامه‌های ۲۸ تیر ۱۳۵۲ چاپ شد؛ جمله‌ای که او در لحظه تحویل لایحه سه فوریتی قرارداد به اصطلاح خودش تاریخی نفت به مجلس شورای ملی گفت. قراردادی که به اعتراف آن روز نخست‌وزیر از روز ۹ مرداد ۱۳۵۲ بعد از ۲۲ سال از تصویب ماده واحده ملی شدن صنعت نفت، آن را اجرایی می‌کرد.

گرچه نفت ایران با همت دکتر محمد مصدق و یارانش ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ملی اعلام شد اما این ماده واحده جز‌‌ همان دو سالی که او نخست‌وزیر ایران بود بیشتر اجرا نشد و در آبان ۱۳۳۳ با امضای قرارداد با کنسرسیومی از مهم‌ترین شرکت‌های نفت آن روزگار، اداره استخراج و فروش نفت ایران را به آن‌ها سپرد. مهم‌ترین نقاط نفتی که در آن روز به دست کنسرسیوم اداره می‌شد پالایشگاه‌های آبادان و ماهشهر بود؛ دو نقطه کلیدی که مهار آتش نفت ایران را به دست داشت.

اتفاقات تاریخی که بعد از اعلام لغو قرارداد کنسرسیوم رخ داد عملا پیش‌بینی محمدرضا شاه پهلوی درباره بهره‌برداری از ثروت ملی و سرریز کردن نقدینگی به خزانه ایران را تحقق بخشید. پیش‌بینی که تحقق آن با مذاکرات برای تمدید قرارداد کنسرسیوم از سال ۱۳۴۹ آغاز شده بود و در ‌‌نهایت هم توافق نهایی در سن‌‌موریس یک ماه پیش از ارائه لایحه الغای همکاری با کنسرسیوم به پایان رسید. اما قرائن موجود نشان می‌داد که پهلوی دوم تصمیم برای تغییر شیوه اجرایی آن را از سال‌ها پیش از این گرفته بود.

قرارداد با کنسرسیوم در سال‌های ابتدایی توانست پالایشگاه آبادان را که بعد از خلع ید تعطیل شده بود دوباره راه بیاندازد. اما آن‌طور که فواد روحانی در یادداشت‌های خود نوشته، شاه که سهم بیشتری می‌خواست خیلی زود از بستن این قرارداد پشیمان شد: «اعضای کنسرسیوم در سه سال اول به میزانی بیشتر از تعهدات مندرج در قرارداد نفت تولید و صادر نمودند، ولی شاه ایران که برای نوسازی و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور، به ویژه پس از بحران بزرگی که پشت سر گذاشته بود، به درآمد بیشتری از نفت نیاز داشت، از اینکه درآمد ایران به سبب کاهش بهای نفت نقصان قابل ملاحظه‌ای یافته بود، ابدا رضایت نداشت.»

طبق مادهٔ ۲۰ قرارداد کنسرسیوم، شرکت‌ها متعهد بودند که تولید نفت در سال‌های ۱۹۵۵، ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ به ترتیب حداقل به ۱۷.۵ و ۲۷.۵ و ۳۵ میلیون مترمکعب برسانند ولی در عمل تولید سال‌های مزبور به ترتیب ۱.۱۹، ۴۰.۳۱ و ۴۱.۷ میلیون مترمکعب بالا‌تر رفت. شاه این نارضایتی را بار‌ها اعلام کرد و تلاش زیادی کرد تا حق‌السهم ایران را نسبت به آنچه در این قرارداد مطرح شده بالا‌تر ببرد.

کرومیت روزولت، معاون شرکت نفت گلف در نامه‌ فوری محرمانه‌ای که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۵۹ برای شرکت فرستاد درباره ناخرسندی شاه نوشت. این نامه که در کتاب یادداشت‌های فواد روحانی نیز به آن اشاره شده، بعد از سفری که به ایران داشته و مذاکرات با شاه نوشته شده: «همان‌طور می‌دانید ایران نیاز فراوانی به افزایش درآمد دارد. به نظر شاه اگر شرایط فعلی ادامه یابد کشور با کسر بودجه‌ای در حدود ۲۷ میلیون دلار در سال روبه‌رو خواهد شد و این کسر بودجه باید از راه درآمد نفت تامین گردد.» روزولت معتقد بود شاه به دنبال بستن قراردادهای تازه‌ای است و با نگرانی باید به چنین موقعیتی نگاه کرد و در پایان به شرکت هشدار داد که «به نظر می‌رسد که دوران سختی را با شاه ایران در پیش خواهیم داشت.»

شاه در سال‌های دهه ۴۰ به شدت مسیر تحولات نفتی را دنبال می‌کرد و بررسی نظراتش نشان می‌دهد که او رویای این را داشت که بتواند بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان، همپای آمریکا و شوروی شود. البته این بخشی از رویای شاه بود. او راه رو به توسعه را بهانه قرار داده بود تا بتواند جای پای خود را به عنوان قدرت مهم منطقه خاورمیانه و خلیج فارس در میان سایر کشور‌ها تثبیت کند. شاه در شکاف بعد از مرگ ناگهانی جمال عبدالناصر و اختلافات اعراب حاشیه خلیج فارس و جنگ آن‌ها با اسرائیل سعی می‌کرد ایران را قدرتمند‌تر کند. ایران تنها کشوری بود که دارای ثبات حکومتی در منطقه بود و مانند سوریه و عراق و ترکیه و افغانستان با بحران کودتاهای نظامیان روبه‌رو نبود. تنها کودتای اتفاق افتاده در ایران توسط خود شاه هماهنگ شده بود و بیشتر مخالفان را ساکت کرده و می‌توانست ادعا کند که می‌تواند ژاندارم خلیج فارس باشد.

یکی از این اقدامات تلاش برای تشکیل یک تشکل فراگیر در صادرات نفت بود که در نیمه دهه چهل با حضور بخشی از کشورهای صادرکننده نفت از جمله ونزوئلا و عراق و ایران تشکیل شد. تشکلی که حالا به اسم اوپک می‌شناسیم. اما اوپک با وجود قرارداد کنسرسیوم راهی برای رسیدن به آنچه او می‌خواست نبود. این را می‌شود لابه‌لای خاطرات روزانه اسدالله علم خواند. بیشتر دغدغه‌های شاه در سال‌های ۴۵ تا ۵۲ بالا بردن سهم ایران و برهم زدن قرارداد کنسرسیوم بود. اتفاقی که سرانجام در مذاکرات سن‌موریس در بهمن ۵۱ رخ داد....

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات