- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 185916 - 115/8
- وزن: 1.50kg
تاریخ طلائی
نویسنده: عباس شاهنده
ناشر: روزنامه فرمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 500
اندازه کتاب: رحلی - سال انتشار: 1353 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ لبه عطف سائیدگی دارد ؛ واجد تصاویر ابتدای کتاب
مروری بر کتاب
مصور
عصر درخشان پهلوی
شامل سخنرانی ها ؛ بازدیدها ؛ مصاحبه ها ؛ سفرهای داخلی و خارجی محمدرضا شاه پهلوی
تاریخ پر افتخار سلطنت رضاشاه و سالهای پیش از سلطنت سردودمان پهلوی را بسیاری از نویسندگان ایرانی و مورخان ایراندوست خارجی بصورتی ارزنده نوشته و بیادگار گذارده اند اما آنچه در تهیه این کتاب مورد نظر بوده تطبیق رویدادها با مجموعه ای از عکسهای گردآوری شده آن دوره است که وقایع را گویاتر از نظر خواننده بگذراند از این رو کوشش شده است که در بیان تاریخ حقیقت و امانت حفظ شود.
پیش از دوران رضاشاه، ساختمانهای ایران بیشتر از خشت و گل بودند و میان آنان، کوچههای تنگی وجود داشت که در زمستان پر از آب و لجن میشد.در دوران پادشاهی رضاشاه، کوچهها سنگفرش شدند، خیابانها و بلوارهای آسفالت ساخته شدند و افزون بر ساخت میدانهای تازه و بزرگ، چراغهای برقی نیز در خیابانها نصب شدند.ساختمانهای مدرن و چندطبقه برای نهادهای دولتی ایجاد شدند و جایهای همگانی تازهای چون فروشگاه، باشگاه، بیمارستان، رستوران، ورزشگاهها، پارک، مراکز تفریحی و… ایجاد شد و با درختکاری و گلکاری در معابر و میدانها و صدها طرح عمرانی دیگر، چهرهٔ شهرهای ایرانی دگرگون شد. در همین هنگام، ادارههای شهرداری گشایش یافتند تا شهرها را تمیز و نگهداری کنند. در استانهایی نیز هتلها و مراکز گردشگری بسیاری تأسیس شد.
تمام بناها و آثار باستانی که به دلیل بیتوجهی در حال تخریب بودند، از جمله پارسه، مرمت و بازسازی شدند و برای شاعران و بزرگان ایرانی نیز، آرامگاهها و بناهای یادبودی ساخته شد. در وصف محمدرضا پهلوی، آخرین شاهنشاه آمدهاست: «رضاشاه در معماری سلیقهای خاص داشت و معنای زیبایی و تناسب را ذاتاً میدانست». سیاست شهرسازی دوران رضاشاه، نتیجههایی چشمگیر داشت. در ۱۶ سال، جمعیت تهران از ۲۰۰ به ۵۳۰ هزار تن رسید. چنین گسترشی، در دیگر شهرهای ایران نیز به چشم میخورد و ساختمانهای بزرگی نیز در شهرهای این کشور ایجاد شد. سبک معماری رضاشاهی همچون معماری دوران شاه عباس، یکی از مرحلههای تاریخ هنر ساختمان و معماری در ایران است.
در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، موسیقی ایران به شکل اساسی تغییر یافت. در دههٔ ۱۳۳۰، موسیقی پاپ وارد ایران شد و نخستین گروههای پاپ و راک ایرانی، شکل گرفتند. موسیقی پاپ ایرانی در این دوران، از موسیقی پاپ غربی اثر گرفت. در دههٔ ۱۳۴۰ نیز نخستین شاخههای نوگرایی در موسیقی ایران، پدیدار شد. در اواسط دههٔ ۱۳۴۰، استودیوهای ایرانی با همراهی بارها و باشگاههای شبانه، به گسترش موسیقی جدید رایج در ایران کمک کردند. در این سالها، شعر و موسیقی ایران، دگرگون شد و ستارههای موسیقی، یکی پس از دیگری بر روی صحنه رفتند.
در مورد موسیقی بهطور دقیقتر، همان نیرویی که رضاشاه برای پرورشدهی فرهنگ ایران به کار میبست، در مورد سازمانهای موسیقی کشورش نیز به کار گرفتهبود. پیآمد این روش نظارتی، بنیانگذاری دو هنرستان موسیقی بود که یکی از آنان به موسیقی جهانی و آن یکی نیز به موسیقی ملی ایران میپرداخت. همچنین سازمانهایی دیگر همانند ارکستر سمفونیک تهران و ارکسترهای کوچک و بزرگ گوناگون پا گرفت. رضاشاه با همهٔ مانعهایی که ملاهای ایران در راه گسترش موسیقی میگذاشتند، به مبارزه میپرداخت و رنگ تیرهٔ ارتجاع را از بدنهٔ موسیقی سنتی ایرانی زدود. او هنرجویان را به اروپا فرستاده بود تا در بازگشت به ایران در زمینهٔ موسیقی کار کنند. کانون پرورش افکار در این دوره یکی از سازمانهای درگیر موسیقی گردید. با همین اقدامات رضاشاه، هنرمندانی برجسته بار آمدند. مجله موسیقی در این دوره برای بار نخست یک سازمان پژوهشی عامیانهٔ فرهنگی تأسیس کرد.