- موجودی: موجود
- مدل: 192569 - 111/5
- وزن: 1.00kg
تاریخ طبرستان
نویسنده: بهاءالدین محمدبن حسن بن اسفندیار
مصحح: عباس اقبال
به کوشش: محمد رمضانی
ناشر: کلاله خاور - پدیده
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 506
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1366 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
تاريخ طبرستان يكى از قديمىترين تواريخ محلى طبرستان است و در مواردى، از تاريخنويسى محلى فراتر مىرود. نثر اين اثر، برخلاف مقدمه مصنوعش، روان است و با حكايات و اشعار عربى و واژههاى طبرى همراه شده است. ظاهراً طرح مؤلف در تدوين اين اثر بر اساس يك مقدمه و سه مجلد بوده است، اما چون مقدمه و مجلد دوم و آغاز مجلد سوم موجود نيست و نسخههاى به جا مانده از تصرف كاتبان در امان نبوده، و حتى برخى نسخهها قسم يا مجلد چهارم نيز دارند، به طرح مؤلف به درستى نمىتوان پى برد.
نسخههاى گوناگون اين اثر در كتابخانههاى لندن و سن پطرزبورگ و پاريس، مغشوشاند و افتادگى دارند و تاريخ كتابت آنها قرن يازدهم است. ظاهراً ناسخان از روى يك نسخه پر اشتباه كتاب را استنساخ كردهاند. قراردادن نامه تنسر در آغاز كتاب و پيوند دادن تاريخ طبرستان به تاريخ باستان و رساندن اصل و نسب پادشاهان طبرستانى به شاهان ساسانى و همچنين شرح مفصّلِ مؤلف از مقاومت اهالى و پادشاهان طبرستان در مقابل حاكمان.
ابن اسفنديار، بهاءالدين محمد بن حسن بن اسفنديار، كاتب (زنده در 613ق)، تاريخنگار ایرانىِ اواخر سده 6 و اوايل سده 7ق، است. موضوع این کتاب تاريخ و وقايع طبرستان و مازندران و ياد سرگذشت شاهان و سادات مرعشى و نامها و لقبهاى آنان و نيز شگفتىها و ويژگىهاى اين سرزمين است. زبان نسخه اصلى كتاب فارسی است؛ اما نسخه حاضر در برنامه برگردان آن به عربى است و توسط آقاى احمد محمد نادى تهيه شده است.
درباره زمان تألیف اين اثر بايد گفت كه ابن اسفنديار در 603ق.به نگارش تاريخ خود مشغول بوده است، چه در يك جای آن اشاره مىكند كه در اين زمان، 400 سال از شهادت امام رضا(ع) (203ق.) مىگذرد. البته تاريخ ياد شده با توجه به سال شروع تأليف كتاب (پس از آمدن مؤلف به ري در 606ق) تقريبى مىنمايد. اثر ابن اسفنديار قديمىترين كتاب در تاريخ طبرستان است و از اين جهت داراى اهميت ويژهاى است. انشای آن بسيار فصيح است؛ ولى مؤلف در استعمال لغات عربى افراط ورزيده است. بخشهای نخستين اين كتاب حاوي مطالب افسانهای است؛ ولى در مورد طبرستان پس از اسلام، اطلاعات تاريخى و جغرافيايى آن ارزشمند و مستند است، به ويژه آگاهىهای بسیاری در مورد افراد مشهور محلى و شاعرانى كه به زبان طبري شعر سرودهاند. در آن به دست داده شده است.
ابن اسفنديار در باب دوم از قسم اول، درباره محدوده جغرافيايى آن دوره طبرستان و بنياد شهرها اطلاعات مفيدى مىدهد. اهميت اين باب در ذكر بناها و مكانهایى است كه در زمان مؤلف آباد بوده، اما اينك جز نامى از آنها باقى نمانده است، و نيز در به كار بردن اشعار و حكايات عربى و فارسی است. ابن اسفنديار در اين باب، از اساطير سود جسته و بنيانگذار شهرها را برخى از شخصيتهاى اسطورهاى دانسته است. وى به شهر آمل بيشتر از شهرهاى ديگر پرداخته است. اين باب با ذكر شمهاى از خراج طبرستان در زمان طاهريان پايان مىپذيرد. در باب سوم - كه درباره عجايب طبرستان است - مؤلف بيشتر از ابواب ديگر از امثال، حكم و اساطير استفاده كرده است. باب چهارم - كه درباره اكابر، علما، اطبّا، حكما و شاعران است - آشفته است و افتادگىهاى بسيار دارد، از جمله قسمت مربوط به اصفهبدان افتاده است.
در اين باب مؤلف، واقع بينانه و بدون تعصب، كردار حاكمان طبرستان، به ويژه مازيار و اسپهبد خورشيد و اسماعيل بن احمد سامانى، و حاكمان ديگر نقاط را ارزيابى كرده است. مضامين اين باب و گزارش ابن اسفنديار از احوال علما و زهّاد و سادات علوى، حاكى از گرايش و اعتقاد وى به تشيع است، هر چند در بررسى جنبشهاى علوى در طبرستان، به مباحث اعتقادى وارد نشده و از بررسى رويدادهاى اين دوره و داورى درباره آنها پرهيز و فقط به ذكر وقايع بسنده كرده است. ابن اسفنديار در جاى جاى كتاب افزون بر تمجيد از سلوك و منش باونديان، از اهلبيت پيامبراكرم(ص) به نيكى ياد كرده و به مناسبتهاى مختلف درباره امامان شيعه گزارشهایى را با سياق شيعى آورده است. در همين باب، از قصيده رشيدالدين وطواط در مدح شاه غازى (متوفى 560) ابياتى آورده است.
او در اين باب، از مجلد سوم كتاب نام مىبرد كه درباره باونديان، به ويژه اردشيربن حسن. چون تاريخ طبرستان با دوره اين اصفهبد و پسرش، رستم، پايان مىيابد، معلوم مىشود كه بيش از سه مجلد نبوده و منظور ابن اسفنديار از قسم آخر، قسمت سوم بوده است. بقيه قسمتاى اين باب درباره علما، معاريف و ذكر آثار آنان است. بسيارى از اين آثار از بين رفته است و فقط از كتاب ابن اسفنديار مىتوان به وجود آنها در آن روزگار پى برد.
ابن اسفنديار از حكيمان و شاعران طبرستان نيز نام برده است. از اينجا به بعد، وى اطلاعات ارزشمندى از حاكمان طبرستان، ظهور آلبويه، آل وشمگير و باونديان به دست مىدهد، سپس به رويدادهاى طبرستان، از چگونگى ورود «لشكر اسلام» به طبرستان و حوادث آن عصر تا اواخر سده دوم، مىپردازد و از برخى از واليان عرب در طبرستان نام مىبرد.
قسمت دوم تاريخ طبرستان، الحاقى است. احتمالاً براى تكميل اين اثر و تحقق طرح اوليه مؤلف، اين قسمت را به نسخه او افزودهاند. اين قسمت درباره دو خاندان بويه و وشمگير و استيلاى آل باوندِ دوره دوم مىباشد. اين بخش از كتاب تقريباً همان مطالب پايانى تاريخ رويان تأليف اولياءاللّه آملى است كه تا سال قتل شاه غازى فخرالدوله حسن آخرين فرمانرواى باونديان، در 750، ادامه يافته است؛ مطالب اين قسمت همچنين برگرفته از ترجمه فارسی تاريخ يمينى، تاريخ بيهقى، جهانگشاى جوينى و چهارمقاله نظامى عروضى است.
قسم سوم كتاب، كه در نسخه حاضر در برنامه منعكس نشده است، درباره باونديان دوره دوم است. ابتداى نسخه افتادگى دارد. اين قسمت با شرح حكومت حسامالدوله شهريار بن قارن آغاز مىشود و به پادشاهى شمسالملوك رستم بن اردشير خاتمه مىيابد. ظاهراً اين قسم نوشته ابن اسفنديار نيست، زيرا نثر آن با نثر قسم نخست تفاوت اساسى دارد و به نثر كاتبان قسم دوم شبيه است.
فهرست
بخش اول : از ابتدای بنیاد طبرستان تا استیلای آل زیار
بخش دوم : در ابتدای دولت آل وشمگیر و آل بویه و مدت استیلای ایشان بر طبرستان