- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184025 - 110/3
- وزن: 1.00kg
تاریخ سوسیالیزم اروپائی + نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی
نويسنده: الی هالوی , میشل لوساژ
مترجم: جمشید نبوی
ناشر: دانشگاه تهران
زبان كتاب: فارسی
تعداد صفحه: 240 + 290
اندازه كتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 2 _ 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
تاریخ سوسیالیزم اروپائی
کتاب تاریخ سوسیالیسم اروپایی منحصرا به ریشه سوسیالیسم در اروپا میپردازد. سوسیالیسم و انقلاب صنعتی، سوسیالیسم و انقلاب فرانسه و نخستین پندارگرایان سوسیالیست از مباحث مطروحه در این کتاب است. کتاب رویکرد تاریخی/جامهعشناختی دارد. بحران لیبرالیزم اقتصادی و تولد سوسیالیسم، بزرگان این مکتب و به ویژه سرگذشت کارل مارکس بزرگ، در جریان سیر تاریخی کتاب مورد بررسی قرار میگیرد.
اصطلاح سوسیالیسم در متون سیاسی بسیار به کار رفته است، اما مانند دموکراسی و آزادی تعریف جامع و مانعی ندارد؛ برخی سوسیالیسم را به معنای برابری، دادگری، پایان استثمار فقرا از سوی اغنیا مطرح می کنند و بعضی مانند بسیاری از آمریکاییها، سوسیالیسم را به معنای مصادره اموال خصوصی و کنترل شدید زندگی خصوصی افراد از سوی دولت، و چیزهای بد دیگر قلمداد می کنند.
نظریه یا سیاستی که مالکیت یا نظرات کل اجتماع بر ابزار تولید ـ سرمایه، زمین، داریی و غیره ـ و اداره آنها در جهت تأمین منافع همگانی را هدف خود قرار می دهد، یا از آن حمایت می کند.سوسیالیسم نظامی است که در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله کالا در مالکیت دولت است و از سوی دولت اداره می شود. پس به معنای دقیق، نقطه مقابل سوسیالیسم، سرمایه داری است؛ یعنی نظامی که در آن ابزار تولید، توزیع و مبادله کالا در جامعه، در مالکیت خصوصی است و توسط مالکان خصوصی اداره می شود.»
«سوسیالیسم به معنای ساده خود، نظامی سیاسی ـ اقتصادی است که در آن دولت از راه برنامه ریزی یا به شکلی مستقیم تر ابزارهای اساسی تولید را کنترل می کند یا مالک قانونی آن است. هدف از اعمال چنین کنترلی بر داراییهای صنعتی و گاه کشاورزی، تولید کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه است، نه تولید آنچه سودآور باشد.
در عین حال، همه اشکال سوسیالیسم امیدوارند که جامعه ای مساوات طلب ایجاد کنند؛ جامعه ای که همه اعضا را زیربال حمایت خود بگیرد و برای ریشه کن ساختن فقر یا کاهش آثار آن به مؤسسات خیریه خصوصی نیازی نباشد.»
طبق تحقیق به عمل آمده، نشانه های طرح نظام سوسیالیسم را می توان در آثار افلاطون (427 ـ 347 ق. م) ملاحظه کرد. وی می گوید: «ثروت افراد متعلق به عموم است و باید به مصرف عمومی برسد و مشاغل افراد را دولت باید تعیین کند.»
این همان تفکر اصلی نظام سوسیالیستی است که در قرن چهارم «سوسیالیسم به معنای ساده خود، نظامی سیاسی ـ اقتصادی است که در آن دولت از راه برنامه ریزی یا به شکلی مستقیم تر ابزارهای اساسی تولید را کنترل می کند یا مالک قانونی آن است که قبل از میلاد از زبان افلاطون مطرح گشت.
این تفکر کم و بیش در قرون مختلف بین فلاسفه و علمای سیاسی و اجتماعی مطرح بوده است، و عاقبت در قرن 19 و 20 به اوج خود رسید. در قرن 18 «جان استوارت میل» از فیلسوفان بنام انگلیسی رسما خود را سوسیالیست نامید؛ اما دیگران او را سوسیالیست ایده آلیست (خیالپرست) می شمردند، در برابر «کارل مارکس» که او را سوسیالیست ماتریالیست (مادی) قلمداد می کردند.
در قرن 19 «رابرت اون» (1771 ـ 1858 م) مؤسس سوسیالیسم نوین در انگلیس شناخته می شود که برای اولین بار واژه سوسیالیسم را در این کشور به کار برد و در سال 1841 م رساله ای را تحت عنوان «سوسیالیسم چیست؟» منتشر ساخت و با انتشار این رساله، اصطلاح سوسیالیسم معروف و مشهور گردید. در فرانسه نیز طرفداران «سن سیمون» (1760 ـ 1825 م) مانند «پیری لارو» برای نخستین بار این اصطلاح را با تعریف دقیق به کار بردند. این مکتب سپس در آلمان و آمریکا نیز رواج یافت.
کارل مارکس (1818 ـ 1883 م) واضع فلسفه سوسیالیسم جدید کمونیسم است که این فلسفه را متشکل نموده و به صورت یک ایدئولوژی مدون در آورد. و «لنین» پیشوای انقلاب روسیه در اکتبر 1917 م و پس از وی «استالین» از سوسیالیسم مارکسی حمایت کردند و آن را در اتحاد جماهیر شوروی سابق عملاً به اجرا در آوردند و یک نظام کاملاً سوسیالیسم مادی گرا به وجود آوردند. این تفکر همچنان ادامه دارد و برخی از کشورهای جهان بر اساس همین نظام اداره می شوند...
نظام سیاسی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی
از زمان تأسیس شوروی تا زمان فروپاشی آن تنها حزب سیاسی آن کشور حزب کمونیست اتحاد شوروی بود. این حزب تمام جنبههای زندگی اجتماعی شوروی را در کنترل داشت. تمام فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در کشور طبق نظر این حزب انجام میگرفت و مخالفان این حزب مجازات میشدند. مطبوعات و انتشارات و هنرها نیز در کنترل حزب و دولت بود. نکتهٔ قابل توجه در این مورد این است که در نظام کشور شوروی، شوراهای محلی و صنفی حکومت میکردند. یعنی برخلاف مردمسالاری که در آن عدهای از مردم هر چند سال یک بار رای داده و کسانی را برای زمامداری برمیگزینند.
در سیستم کشور، شوراها و جمیع افرادی که در هزاران شورا در سراسر کشور حضور داشته به تصمیمگیری مشغول بودند. هر شورا در حد خود. این شوراها هر یک نماینده یا نمایندگانی در شوراهای بالاتر داشتند و این شیوه تا مراحل بالای حکومتی ادامه داشت. پس در واقع حزب کمونیست در شوروی نمایندهٔ تمام مردم بود. گرچه در اجرای این سیستم بسیار کارآمد و نوین اشکالاتی به وجود آمد. حزب کمونیست برنامههای خود را طی کنگرههای ادواری تنظیم و تصویب میکرد و به اجرا میگذاشت.
اتحاد شوروی با استواری سیاست لنینی صلح را دنبال میکند و برای تحکیم امنیت و همکاری گسترده بینالمللی میکوشد. هدف سیاست خارجی شوروی تأمین شرایط مساعد بینالمللی لازم برای اشاعه کمونیزم در شوروی و دفاع از منافع اتحاد شوروی، تحکیم مواضع سوسیالیسم جهانی، پشتیبانی از مبارزات مردم برای آزادی و ترقی، پیشگیری از جنگهای تجاوزکارانه، دستیابی به خلع سلاح عمومی و همچنین اصل ۲۹ قانون اساسی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بیان میکند که:
روابط شوروی با کشورهای دیگر اساس رعایت برابری حاکمیت، امتناع متقابل از توسل به زور یا تهدید توسل به زور، تغییر ناپذیری مرزها، احترام به تمامیت ارضی کشورها، حل مسالمت آمیز منازعات، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی، احترام به حق ملیتها در امر حاکمیت بر سرنوشت خویش، همکاری میان کشورها، اجرای صحیح و دقیق معاهداتی که از اصول و موازین حقوق بینالمللی و از قراردادهای بینالمللی منعقده توسط شوروی ناشی میشود، استوار است...