- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188541 - 52/3
- وزن: 0.30kg
تاریخ سلطنت قباد و ظهور مزدک
نویسنده: آرتور کریستینسن
مترجم: نصرالله فلسفی , احمد بیرشک
ناشر: موسسه خاور
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 128
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1309 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو ~ نو ؛ کتاب با گالینگور صحافی شده است
مروری بر کتاب
منابع تاریخ حکومت قباد و خسرو اول بر دو دسته است: منابع مستقیم ، یعنی آثار باقیمانده از نویسندگان همروزگار ایشان ؛ و منابع غیر مستقیم ، یعنی آثاری که در دورهء اسلامی نوشته شده اما نویسندگان آنها به منابع مستقیم دسترسی داشتهاند ، و از آنجا که برخی از منابع مستقیمی که در اختیار ایشان بوده به دست ما نرسیده ، ناگزیر امروز خود این آثار «دستدوم» را نیز جزء منابع اصلی تاریخ ساسانیان به شمار میآورند. اما همچنانکه گفتیم از ماجرای مزدک در منابع مستقیم هیچ نشانی یافت نمیشود.
ناچار ، بدون رعایت ترتیب زمانی ، نخست قدیمیترین روایتهایی را که نویسندگان عرب و ایرانی از حکومت قباد و ماجرای مزدک به دست دادهاند و به ما رسیده ، دستهبندی و به اختصار بازگو میکنیم. سپس خلاصهای از تاریخ حکومت قباد را بر اساس نوشتههای معاصران قباد و خسرو اول به دست میدهیم. و در بخش سوم میکوشیم تا در پرتو منابع اخیر ارزش روایتهای دوره اسلامی را بسنجیم . اما از آنجا که اینهمه به دراز میکشد ، تز بنیادی خود را در همینجا باز میگوییم تا خواننده به روشنی بداند در پی چه هدفی به این کار پرداختهایم و سرانجام میخواهیم به کجا برسیم: به گمان ما ، داستان روابط مزدک و قباد ، آنچنانکه در روایتهای عرب و ایرانی آمده ، افسانهای بیش نیست.
«مواد خام» این افسانه از رویدادهای سالهای 488 تا 532 (دوران حکومت قباد و یکی دو سال اول حکومت خسرو) گرفته شده ، اما ترکیب آنها اندک-اندک در چند دهه آخر عهد ساسانی به بعد و به گونهای ناهمگون صورت گرفته و روایتهای گوناگونی از آن پدید آمده و با گذشت زمان بر شاخ و برگ آن نیز افزوده شده است. هدف این پژوهش اثبات این فرضیه است. در دهمین سال حکومت قباد ، مزدک نامی اهل استخر نزد او میآید و او را به دین مزدکی میخواند. قباد میپذیرد. اما پارسیان سخت بر او خشمگین میشوند و در پی کشتن او برمیآیند. قباد از آنان پوزش میطلبد اما پوزش او را نمیپذیرند و او را برکنار و دربند میکنند و برادرش جاماسپ را به پادشاهی برمیگزینند. قباد به یاری خواهرش از زندان میگریزد و با پنج تن از نزدیکان خود از جمله زرمهر پسر شوخر ، روی به کشور هیاطله مینهد.
چندی بعد ، شاه هیاطله در برابر وعده واگذاری یکی از ایالات ایران ، لشکری سی هزار نفره به او میدهد و او رو به ایران مینهد و چون به تیسفون نزدیک میشود ، بزرگان که از نپذیرفتن پوزش او پشیمان شدهاند ، همگی با جاماسپ به پیشواز او میروند و بخشش میطلبند. قباد ایشان را میبخشد و وارد کاخ شاهی می شود. سپس به جنگ رومیان میرود و چند شهر از جمله آمد و میافارقین را میگیرد و شهرهای بسیار میسازد و انوشیروان را جانشین خود میکند و پس از چهل و سه سال فرمانروایی درمیگذرد. انوشیروان چون به پادشاهی میرسد فرمان میدهد تا «مزدک بن مازیار» را بیاورند و او و پیروانش را میکشد.
در روایت ابن اثیر ، مزدک پس از کشته شدن سوخرا خروج میکند و از آنجا که زنای با محارم را مجاز میشمارد و اشتراک زنان و اموال را میطلبد کارش بالا می گیرد و حتی قباد از او پیروی میکند. سپس روزی به قباد میگوید امروز نوبت من است که از مادر انوشیروان کام گیرم. قباد میپذیرد. اما انوشیروان نزد مزدک میرود و دست به دامن او میشود و حتی پایش را میبوسد تا سرانجام او را منصرف میکند.
اوضاع زندگی مردم سخت به هم میریزد و اغلب پدر و پسر و پسر پدرش را نمیشناسد. چنین است که در دهمین سلطنت سال سلطنت قباد موبدان موبد و بزرگان جمع میشوند و قباد را برکنار میکنند و جاماسپ را بر تخت مینشانند و به قباد پیشنهاد میکنند که خود را بسوزاند تا گناهانش پاک شود و چون نمیپذیرد او را به زندان میافکنند. دنباله روایت مانند روایت دینوری است.