- موجودی: موجود
- مدل: 204577 - 119/5
- وزن: 0.50kg
تاریخ خوزستان
نویسنده: جان گوردن لوریمر
مترجم : محمد جواهرکلام
ناشر: کویر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 224
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
در سال ۱۶۰۴ میلادی، وقتی جهانگرد یهودی پرتغالی، پدرو تیکسیرا (PedroTeixeira) از شطالعرب گذشت، سراسر منطقه تا شرق رودخانه را تحت فرمان مبارکبنمُطْلَب دید. این شیخ عرب ادعای بصره را میکرد و با ترکها در مخاصمهای دائمی بود. ترکها برای حفظ اراضی خود از حملات اتباع مبارک، قلعهها و استحکاماتی در طول رودخانه ساخته بودند. این استحکامات وظیفه داشتند امنیت کشتیهای بزرگی را که از بصره میآمدند تأمین کنند. مهمترین این استحکامات در خاک ایران در نقطهای مقابل «سراجی»، در سه میلی پایین بصره قرار گرفته بود.
جاهای عمده منطقه مبارک شامل حویزه، «مجزوم» (احتمالاً مقطوع، محلی در ساحل راست کارون، در بیست میلی جنوب ناصری فعلی)، و دورق (جدیداً فلاحیه) میشد. این امر نشان میدهد که وی ظاهراً یکی از «والیان حویزه» بود که پیش از ظهور طایفه کعب، بر خوزستان یا بخش بزرگی از آن فرمان میراندند. در این زمان دشتهای خوزستان چسبیده به شطالعرب «به علت ترس از ترکها بهطور وسیعی بایر افتاده بود.» به نظر میرسد که پرتغالیها، هنگامی که با ترکها روابط تیرهای داشتند، پیشنهادهای خوبی به مبارک میکردند تا او را به انعقاد پیمانهای دفاعی ـ تهاجمی علیه عثمانیان ترغیب کنند، ولی او به پیشنهادهاشان پاسخ مثبت نمیداد....
مولف، کتاب را به پنج دوره و شرح زیر تقسیم کرده است:
دوره اول: از سال 1604 تا 1797 این دوره همزمان با قدرت گرفتن خاندان کعب در خوزستان است و در آن تاریخ کعب (در قرن هفده و هجده) و چگونگی لشکرکشی کریم خان زند به خوزستان میپردازد.
دوره دوم: از سال 1797 تا 1834 این دوره مصادف با حکمرانی فتحعلی شاه قاجار و سلسله قاجاریه بر ایران است و در آن ضمن تشریح وضع داخلی قبیله کعب، روابط خوزستان با دولت ایران، ترکیه عثمانی و انگلیسیها بررسی میشود. در این دوره و در سال 1812 میلادی تیره محیسن از قبیله بنی کعب قدرت مییابد و محمره را مرکز خود قرار میدهد.
دوره سوم: این دوره با فرمانروایی محمدشاه قاجار مقارن است و در آن قضایایی چون کشاکش میان کعب فلاحیه (شیخ ثامر) و محیسن محمره (شیخ جابر) را دربرمیگیرد. تقسیمات اداری خوزستان در سال 1834، خراب شدن سد کویر کوت نهر هاشم و آغاز ویرانی حویزه، تصرف محمره به دست نیروهای ترک در سال 1837 منصوب شدن معتمدالدوله به عنوان حکمران اصفهان، لرستان و خوزستان در سال 1839، عملیات او علیه قبیله کعب و محمره و سرگذشت دردناک اسارت محمدتقی خان، سرکرده بختیاری به دست او، در همین دوره اتفاق میافتد. کوششهای لایارد و برای باز کردن ایالت بر تجارت انگلیسی و آزمایشی کشتیهای انگلیسی برای دریانوردی و در کارون از رویدادهای این دوره است.
دوره چهارم: این دوره با حکومت ناصرالدین شاه قاجار هم زمان است. گسترش قدرت دولت مرکزی در خوزستان، سرکوبی کعب محیسن، حکومت نظام السلطنه (1896-1887) بر خوزستان، تاسیس اداهر پست ایران در محمره در سال 1981، متصل شدن محمره، اهواز، شوشتر و دزفول از طریق تاسیس سیستم مرکزی تلگراف در برازجان، منصوب شدن اولین کارگزار وزارت خارجه ایران در محمره از جمله رویدادهای این دوره است.
دوره پنجم: در آخرین دوره که با حکمرانی مظفرالدین شاه قاجار مصادف است، شاهد رشد سریع منافع سیاسی و تجاری انگلیس در خوزستان هستیم. این دوره مالامال از رویدادهای گوناگون است و در آن اوضاع داخلی خوزستان شمالی، منطقه حویزه، شیخ نشین محمره، قتل شیخ مزعل و جلوس شیخ خزعل در سال 1897، فروپاشی شیخنشین کعب فلاحیه، روابط شیخ محمره (خزعل) با انگلیس و روسیه، تشدید اختلافات خزعل با حکومت مرکزی، مساله گمرکات و... بررسی شد. در سراسر این کتاب از خوزستان به نام عربستان یاد شده است. واقعیت این است که خوزستان لااقل بالغ بر سه قرن(همزمان با حکومت شاه عباس صفوی تا اواخر دوره قاجاریه) به همین نام خوانده میشد.