- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 183089 - 24/3
- وزن: 1.00kg
تاریخ تمدن ایران
نویسنده: گروه نویسندگان
مترجم: جواد محیی
مقدمه: هانری ماسه ، رنه گروسه
ناشر: گوتنبرگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 378
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1339 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
مصور
تالیف چهارده استاد ایرانشناس اروپائی
هنگامی که سخن از تاریخ ایران میرود، باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از آغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیستهاند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی میخواندهاند و در جغرافیایی که دربرگیرنده ایران امروز و سرزمینهایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بودهاست زیستهاند.
گاه تاریخ ایران را از ورود آریاییها که نام ایران نیز از ایشان گرفته شدهاست، به فلات ایران آغاز میکنند. ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود ایشان خالی از سکنه یا تمدن بودهاست. پیش از ورود آریاییان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند. برای نمونه تمدن شهر سوخته در سیستان، تمدن عیلام در شمال خوزستان، تمدن جیرفت در کرمان، تمدن تپه سیلک در کاشان، تمدن اورارتو در آذربایجان، تمدن تپه گیان در نهاوند و تمدن مانناییان در کردستان و آذربایجان و و تمدن کاسیها در لرستان ذکر میشود.
نقشه قلمرو سلسلههای حاکم بر ایران و گستره حکومتی سلسلههای مختلف از دودمان هخامنشیان تا حکومت جمهوری اسلامی. در این نقشه سلسلههایی که بر غالب ایران مسلط بودهاند، متذکر شدهاند و حکومتهای ملوک طوایفی و محلی ذکر نشدهاند. همچنین هنگامی که سرزمین کنونی ایران بخشی از یک امپراطوری خارجی بوده در این نقشه ثبت نشده است به عنوان مثال وقتی ایران زیر حکومت سلوکیان، خلفای راشدین، امویان، عباسیان و مغول بوده است.
نکته مهم دیگر شناخت وضع مناطق داخلی ایران در زمان شکلگیری و رواج تمدنهای کهن است. یعنی فهم اینکه در زمان تمدنها و دولتهای باستانی چون سومر، کلده، اور، بابل، آشور، اورارتو و نظائر آن، وضع این مناطق داخلی فلات ایران، که مجزا از منطقه مستقیم تحت حاکمیت این تمدنها و دولتها بودهاست، به چه نحوی جریان داشتهاست؟...
این کتاب که مجموعه ای از مقالات ایرانشناسی در آن گرد آمده به گونه ای می توان آن را دیدگاه فرانسویان نسبت به ایران دانست چرا که با بررسی اسامی که به عنوان مؤلف در صفحات نخست ذکر شده اکثراً دارای ملیت فرانسوی هستند. نوشته هنری ماسه در سرآغاز کتاب به بررسی و معرفی شرق شناسان و ایران شناسانی که در این زمینه مطالعاتی نموده اند پرداخته است . هانری ماسه خاورشناس معاصر فرانسوی، خود صاحب تألیفاتی در ادبیات و زبان فارسی می باشد. هانری ماسه متصدی کرسی تدریس زبان فارسی در مدرسه زبان های شرقی در پاریس، و مدتی مدیر آن مدرسه بود .
از تألیفات او کتابهایی را که در باره فردوسی و سعدی و آداب و اخلاق ایرانیان نوشته میتوان نام برد؛ همچنین منتخباتی از آثار ادب فارسی را به فرانسه ترجمه کردهاست. ترجمه گرشاسبنامه و دانشنامه علائی و بهارستان جامی نیز از جمله کارهای اوست. هنری ماسه در نوشته خود به دوره اوج مطالعات مستشرقین که به اوایل قرن نوزدهم میلادی می رسد اشاره دارد . هنری ماسه در ادامه بحث خود به هدف این فعالیت ها نیز پرداخته است . هنری ماسه در ادامه بحث خود به هدف این فعالیت ها نیز پرداخته که آن را شناخت فرهنگ و تاریخ و هنر و مذاهب دانسته است. رنه گروسه در دیباچه کتاب به ماندگاری تمدن و فرهنگ ایران و گسترش آن در آسیای شرقی پرداخته و به خوبی دامنه های این گسترش را نشان داده است.
در فصل اول این کتاب بونیفاسیو اطلاعات مفیدی در خصوص جغرافیای ایران، آب و هوا، مردم و شهرهای مهم و صنایع آن تا حدودی پرداخته است. نوشته های بونیفاسیو در این بخش خالی از اشکال نیست و اشتباهاتی در متن آن وجود دارد که باعث شده متن زیاد قابلیت استناد را نداشته باشد، به عنوان مثال در قسمت معرفی خراسان و سیستان از نیشابور به عنوان پایتخت ساسانیان ذکر شده که با اطلاعات موجود نیشابور یا همان ابرشهر از شهرهایی است که در دوره ساسانی شکل گرفته ولی هیچگاه پایتخت ساسانیان نبوده است. و یا در جای دیگر همدان را با قاطعیت قدیمی ترین شهر ایران می داند و یا در معرفی شهر مشهد نادر شاه را به عنوان کسی که به حکومت سلسله صفوی خاتمه داد به خواننده معرفی می کند، در حالی که می دانیم محمود افغان به کمک پسر عمویش اشرف افغان به اصفهان حمله کرده و پایتخت را به تصرف خود در آورد هر چند که ما دوره کوتاه تسلط محمود افغان بر اصفهان را به نام یک سلسله تاریخی نمی شناسیم و در معرفی سلسله ها به ترتیب دوره تاریخی بلافاصله بعد از صفویان به افشاریه اشاره می کنیم ولی این که نادرشاه را عامل خاتمه دوره صفویه بدانیم به هیچ وجه درست نیست.
در توضیح نوشته هنری ماسه راجع به ریشه یابی کلمه ایران می توان این را افزود که نام آریایی که آریاییان ایرانی و هندی به خود داده بودند به معنی شریف است و نام ایران (سرزمین آریایی ها) از همین لفظ گرفته شده است . همچنین در اوستا کلمه ایران واجه آمده که ظاهراً به همین معنی است و مقصود از آن مملکت اصلی آریایی های ایران است. آریانِ یکجا نشین که اَهورَ خدای برترشان بود در سرزمین های ازبکستان و تاجیکستان و ترکمنستان و افغانستان و ایران کنونی ساکن شدند تنها بخش از قوم بزرگ آریا بودند که نام قومی خود را برای همیشه حفظ کردند و بر سرزمین های محل سکونتشان نهادند نام نژادی آنها " ائیریه" ( درست کردار و نیک رفتار) بود. که بعدها اَریَه و آریا شد. این نام وقتی جمع بسته می شد «ائیریان» بود که بعدها ائیران و ایران شد. در آنچه که هنری ماسه از آن به عنوان فراموشی خط و مذهب ایرانیان بعد از حمله اعراب در قرن هفتم میلادی چنانچه روشن است این فراموشی از روی میل باطنی نبوده چرا که تا چند سده تنها خط عربی در مکاتبات اداری آن زمان استفاده می شد و اجبار آن تا حدی در فراموشی خط ایرانیان تأثیر داشته است.
در فصل دوم این کتاب راجع به کتیبه های هخامنشی گفته شده که این کتیبه ها به زبان پارسی نگاشته می شده است. البته تنها زبان پارسی نبوده که هخامنشیان در کتیبه های خود از آن استفاده کنند ، بلکه کتیبه هایی کشف شده که به زبان های ایلامی و بابلی نیز بود. و حتی شاهان هخامنشی در روابط اداری از خط و زبان آرامی استفاده می کردند ولی استفاده بیشتر از زبان پارسی باستان معمول بوده که زبان خاندان شاهی بوده است. با توجه و استناد به نوشته های این بخش از کتاب اطلاعات مفیدی راجع به زبان های باستانی ایران می توان کسب نمود. در ضمن با مطالعه این قسمت از کتاب می توان گفت امر ارسال فرمان های دولتی به ایالات مختلف بوسیله چاپار ها شکل گیری کاروانسراهای اولیه را در پی داشت.
دو مزیل در خصوص طبقات اجتماعی ایران باستان بطور خلاصه سیر این طبقات و تعداد و چگونگی آن را بیان نموده است با شنیدن عبارت طبقه بندی بندی اجتماعی ذهن ایرانیان و ایران شناسان به سمت سلسله ساسانیان سوق داده می شود ولی همانطور که روشن است این تقسیم بندی ها در دوره های قبل مانند اشکانیان و هخامنشیان و حتی قبل آن نیز وجود داشته ولی چون در دوره ساسانی تکمیل تر شده و ساختارهای آن مشخص گردیده با اعمال تغییراتی در کلیت آن بیشتر را معطوف خود می کند.
همانطور که دومزیل نیز اشاره داشته بنا بر برخی روایات این تقسیم بندی به زمان زردشت بر می گردد که هریک از فرزندانش نمایانگر یک طبقه اجتماعی بود بدین صورت که فرزند ارشد زردشت روحانی، پسر دوم او جنگجو و پسر سومش شبان بوده است. در رابطه با تأسیس سلسله هخامنشان همانطور که بنونیست نیز به آن اشاره کرده هخامنشیان سلسله مقتدری بودند که در آن زمان یک امپراتوری ایجاد نمودند و اکثر دولت های آن زمان را به تسلط کامل خود درآوردند. کوروش یا کورَوُهوش ( رودخانه پر برکت) پایه گذار این سلسله می باشد.
کوروش از پاکترین خاندان های ایرانی شمرده می شد که هم پارسیان و هم مادیان به اصالت و برتری او معترف بودند چرا که کوروش فرزند کمبوجیه پور کوروش پور چیش پیش از نوادگان هخامنش بود و مادرش ماندانا دختر اشتیاگ پور هوخشتره پور خشتریته پور فرورتیش بود که زاد بر زاد بر قبایل ماد پادشاهی کرده و نخستین شاهنشاهی ایران را تشکیل داده بودند. در خصوص معماری هخامنشیان طبق آنچه بنونیست در متن خود ذکر کرده الهام از معماری دیگر سرزمین ها بر آثار معماری این دوره نمایان و آشکار است و می توان تأثیر این هنر را بر معماری این دوره دید.
طبق نوشته آندره آیمار تقابل فراوانی میان ایران قدیم و یونان وجود داشته حضور نیروهای نظامی یونانی در ارتش ایران و جهانگردان و مورخین یونانی در ایران سبب آشنایی آنها از وضعیت ایران می شده و چه بسا همین آشنایی زمینه حمله اسکندر به ایران را فراهم نمود. طبق آنچه آیمار بدان اشاره کرده استفاده از نیروی یونانی در ارتش ایران همیشه موفقیت آمیز نبوده و گاهی این گروه علیه پادشاه عمل می کردند و نیروهای نظامی ایران صدمات زیادی از جانب آنها متحمل می شد. آندره گدار در این کتاب به معرفی سبک معماری هخامنشان پرداخته است.
آندره گدار متولد سال ۱۸۸۱ میلادی معمار و باستانشناس فرانسوی بود.او در اوایل دوره پهلوی به ایران وارد شد و به استخدام دولت ایران درآمد. مسئولیتهای او نظیر مدیر اداره عتیقیات (باستانشناسی و موزه)، فعالیتهای پژوهشی و شناسایی و ثبت آثار فرهنگی ایران (با همکاری همسرش یدا گدار و ماکسیم سیرو)، انتشار نشریه باستانشناسی، بنیانگذاری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ریاست و استادی همین دانشکده در آغاز، وی را مهمترین شخصیت خارجی معماری دوره پهلوی اول قرار میدهد که نزدیک به ربع قرن در ایران حضور داشت. در این بخش از کتاب آندره گدار با توجه به سابقه زیاد فعالیت در ایران و زندگی در ایران شناخت خوبی نسبت به معماری هخامنشان داشته و بخوبی ساختار و فضاهای کاخ های هخامنشی را معرفی نموده است.
شاهان هخامنشی بر ساخت و ساز و معماری کاخ ها و بناهای مهم اهتمام خاصی نشان می دادند چرا که عظمت معماری نمودار قدرت آن پادشاه محسوب می شد و پایتخت شاهنشاهان همراه با سرنوشت شاهنشاهی ایران تغییر می کرد، از این رو می بینیم در دوره کوروش و داریوش به اوج ترقی می رسد و بعد آن از پیشرفتش کاسته می شود. همانطور که آندره گدار بیان نموده داریوش پرسپولیس را در مجاورت کوه رحمت یا مهر ساخته است .
قرارگیری پرسپولیس در دامنه این کوه این مزیت هایی داشته که از آن می توان به استفاده از سنگ و صخره های کوه در معماری بنا و همچنین ایجاد صفه مصنوعی اشاره کرد. ایجاد صفه از عناصر مهم معماری این عصر می باشد که باعث می شده کاخ ها و بناهای روی صفه از دور منظره بسیار زیبا و چشمگیری داشته باشد. آندره گدار در پایان متن خود این نکته را بیان داشته که با سرنگونی سلسله هخامنشی سبک معماری هخامنشیان از میان رفته است این گفته قابل تأمل است چرا که از بین رفتن یک سبک معماری بتدریج صورت می گیرد و سلسله جدید پس از غلبه بر سلسله قدیم به یکباره سبک خاصی از معماری را با خود به دنبال نمی آورد و با گذشت زمان این اتفاق صورت می گیرد ...
فهرست
کار گروهی از ایرانشناسان اروپا از جمله:
ایمار بازن فوشه
ژی بوهر
کریستین سن
دولو
گیرشمن
سستون
و ...