- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 180347 - 84/5
- وزن: 0.80kg
تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران
نویسنده: جهانگیر قائم مقامی
ناشر: علمی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 270
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1326 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو ؛ با گالینگور صحافی مجدد شده
مروری بر کتاب
تحولات سياسي نظام ايران از آغاز قرن يازدهم تا سال 1301 شمسي
جهانگیر قائممقامی (۱۲۹۷-۱۳۶۰)، متخصص اسناد تاریخی و تاریخ دورهٔ قاجار، و مدیر نشریهٔ بررسیهای تاریخی. وی از نوادگان میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی (از ملتزمین عباس میرزا نایب السلطنه فتحعلی شاه و صدراعظم محمد شاه قاجار) فارغالتحصیل دانشکده افسری و دارای درجه دکترای تاریخ از دانشگاه سوربون فرانسه. او دارای تألیفات بسیاری در زمینه تاریخ و سندشناسی فارسی است و از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۹ سردبیری مجله بررسیهای تاریخی را بر عهده داشتهاست.
در 1328، لياخوف با پايان يافتن مأموريت سه ساله اش به روسيه بازگشت و كلنل وادبولسكي به فرماندهي بريگاد منصوب شد. او قزاقخانه را توسعه داد و فوج تبريز و اردبيل را تأسيس كرد و به نيروي قزاقهاي استرآباد و گرگان نيز افزود. وادبولسكي در آخرين سال اقامت در ايران به ژنرالي رسيد و با آغاز جنگ جهاني اول (1333ـ1337/ 1914ـ 1918) داوطلبانه به جبهه رفت و معاون او، كلنل پرزوركوويچ ، فرمانده بريگاد شد. در همين هنگام ، متفقين به منظور جلوگيري از نفوذ عثمانيها و براي تشكيل جبهه اي در غرب ايران ، بريگاد قزاق را تقويت كردند و در نتيجه ديويزيون (لشكر) قزاق جايگزين بريگاد قزاق و ژنرال بارون مايدل به فرماندهي آن منصوب شد.
او آترياد (واحد) مشهد، اصفهان ، گيلان ، مازندران و همدان را ايجاد كرد . پس از انقلاب 1917 (1336) و روي كار آمدن حكومت موقت در روسيه بارون مايدل از فرماندهي لشكر قزاق بركنار و سرهنگ كلرژه به ايران فرستاده شد . او گرفتار درگيريهاي دو دولت روس و انگليس در ايران شد؛ و دولت انگليس از بيم گسترش افكار انقلابي در ميان قزاقها و ايران تصميم گرفت كه كلرژه را بركنار كند.
همگامي ميرزاحسن خان مشيرالدوله ، وزير جنگ ، در به رسميت نشناختن فرمانده جديد ديويزيون قزاق ، زمينه را براي كودتايي بر ضد كلرژه با كمك كلنل استاروسلسكي ، معاون فرماندهي لشكر قزاق ، و كلنل فيلارتف ، فرمانده آترياد همدان ، فراهم كرد كه رضاخان ، فرمانده گردان پيادة آترياد همدان ، در اجراي آن همكاري كرد.
بدين ترتيب ، كلرژه در 1336 ناگزير، كناره گرفت و فرماندهي به استاروسلسكي واگذار شد . استاروسلسكي كه احمدشاه او را به درجة سرداري رسانده بود، به نظارت انگليسيان در امور قزاقخانه تن نداد، ازينرو انگلستان كه پس از انقلاب اكتبر بر قدرتش در ايران افزوده شده بود، در صدد محدود كردن افسران روسي برآمد.
با ظهور نهضت جنگل در گيلان و مازندران ، ميرزا حسن خان مشيرالدوله ، نخست وزير، استاروسلسكي را براي سركوب جنگليها به مازندران فرستاد. قزاقها پس از راندن آنان از مازندران ، رشت را هم تسخير كردند، اما با استعفاي مشيرالدوله و روي كار آمدن فتح الله اكبر سپهدار رشتي ، روسها از ادامة نبرد با جنگليها خودداري ورزيدند، زيرا ظاهراً استاروسلسكي دريافت كه اقدام بر ضد نهضت جنگل به سود انگليس است . ازينرو لرد كرزن در سخنراني خود در مجلس اعيان انگلستان ، فرمانده لشكر قزاق را به تبليغات بر ضد انگلستان و سوءاستفادة مالي متهم كرد (1920) و يادآوري نمود كه او با وجود برتري نيرو، از ادامة نبرد با جنگليها خودداري كرده است ...