- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188024 - 119/3
- وزن: 0.50kg
تاریخ الجایتو
نویسنده: ابوالقاسم عبدالله کاشانی
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 280
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1348 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ واجد فرمان ؛ بدون روکش
مروری بر کتاب
تاریخ پادشاه سعید غیاث الدنیا والدین اولجایتو سلطان محمد طیب الله مرقده
تاریخ اولجایتو وقایع سال 704 تا 717 قمری را بیان می کند و در خاتمه به کارها و اخلاق سلطان اولجایتو می پردازد. . تاریخ اولجایتو برخلاف تاریخ های جهانگشای جوینی و تاریخ وصاف که به نثر متکلّف و مصنوع نوشته شده است از نثر روان و ساده برخوردار است. از شرح حال کاشانی اطلاع چندانی در دست نیست. همین قدر می دانیم که از وی دو
اثر دیگر به جا مانده است، یکی زبده التواریخ و دیگری عرایس الجواهر کاشانی.
اولجایتو از آغاز حکمرانی خود فرمان داد که همه قوانین (یاسا) صادر شده از سوی برادرش غازان، از هر گونه تحریف مصون بماند و نیز رشیدالدین فضل الله، وزیر پرآوازه غازان را که تدبیرهای او موجد این اصلاحات بود، در سراسر حکومت خویش به خدمت گرفت.
پس از مرگ قوبیلای قاآن، خان بزرگ مغول در ۶۹۳ق (۱۲۹۴م)، نظارت عالیه این خانات بر سراسر قلمرو تیرههای مختلف حکام مغول روی به ضعف نهاد. اندکی پس از آغاز حکومت اولجایتو، فرستادگان برخی از فرمانروایان مغول نزد او آمدند و پیمانی بستند مبنی بر آنکه از کشمکش با یکدیگر دوری کنند و کاروانهای بازرگانی آزادانه در سراسر قلمرو مغولان به فعالیت بپردازند.
تاریخ سلطان اولجایتو یکی از بزرگترین منابع دوره ایلخانی است. اهمیت این تاریخ از این نظر است که خواجه رشیدالدین فضلالله صاحب کتاب بزرگ «جامع التواریخ»، تاریخ مبارک غازانی را که مربوط به دوره ایلخانان بزرگ است با مرگ غازانخان برادر بزرگ اولجایتو به پایان میرساند. معلوم نیست آیا خواجه رشیدالدین فضلالله تاریخ دوره ایلخانان را بعد از مرگ غازان ادامه داده است یا خیر؟
این تاریخ از نظری با تاریخهای زمان خود اختلاف دارد؛ تاریخ کاشانی ساده و عاری از تکلفات و تصنعات ادبی است و بیشتر مانند یک روزنامهنگاری و وقایعنویسی است، اگرچه گاهی خالی از بعضی توصیفات ادبی و هنرنماییهای قلمی نیست. شاید کاشانی یکی از منشیان و وقایعنگاران دربار ایلخانی بوده که مجموعه این وقایع روزانه را که از مرگ غازان شروع میشود و تا وقایع سال 718 (سالهای اول سلطنت ابوسعید) در آن ذکر شده است، به نام تاریخ سلطان اولجایتو به یادگار گذاشته است.
... و در این عهدپادشاه ایران زمین که بیضه و واسطه اقالیم و خلاصه روی زمین است، از آن اصل صمیم چنگیزخان و نسل عظیم و ازهار شاخسار طیبه و شکوفه دوحه آن طاهرهاست و به عقل و رای و دانش و بینش و شجاعت و سماحت و علم و حکمت از اکفاو اقران خانان گوی مسافعت به چوگان مطابقت ربوده.
و مربی دین اسلام و ایمان بوده، و از جامه خانه رحمت، خلعت خانیت بر قامت استقامت او راست آمده، و تاج کرامت نامزد فرق فرقدسای او گشته، و افسروسریر سلطنت ایران از بحر تا بحر واز نهر تا نهر در این عهد و زمان و حین اوان مبارک به حکم بارگاه الهی، و مسند ودیهیم شاهی، تبارک مبارک را به قدوم خدایگان بنده پرور، و شهریار فرشته سیر، وخسرو دادگر، دارای بر و بحر، پادشاه شرق و غرب، مایه امن و امان، فیض رحمت رحمان، ظل ظلیل یزدان، شهنشاه اعظم، سلطان سلاطین عالم، فرمان فرمای خواقین بنی آدم، ثمر شجر چنگیزخانی، باکوره بهار تولی خانی، نوباوه باغ هولاکوخانی، زبده اولاد ابقاخانی، در دری صدف ارغون خانی، مربی دین مسلمانی، خدیو زمین و زمان، فرمان ده مکین و مکان، در دریای جود، نقطه وسبط محیط وجود.
در درج خسروی، ماحی ماثر کسروی و قیصری، ظل ظلیل عدل گستری، شهسوار میادین دین پروری، سیمرغ قاف سعادت، سایه همای اقبال و دولت، مرکزمحیط جهانبانی، منظور نظر ربانی، المخصوص به تایید عنایت یزدانی، محی مراسم ملت مصطفوی، مربی شعار سنت نبوی، پادشاه دین پناه، سایه لطف الله، آدم دم، نوح فتوح، خلیل خلت، موسی کف، عیسی نفس، محمد دم، علی علم، خضرالهام، سلیمان فرمان، سکندر رای، چنگیزخان سیاست، تولوی صلابت، قان بسطت، قوبلا عظمت، هولاکو مهابت، اباقا سماحت، ارغون هدایت، غازان عدالت، جم جاه عدل، موید ید، مظفر فر، سیاوش وش، کیخسرو رو، دارا رای، خاقان الاعظم، مالک رقاب الامم، سلطان سلاطین الترک و العجم، ظل الله فی العالمین، باسط العدل فی الارضین، المخصوص بعنایه ربالعالمین، المظفرمن السما، الموید علی الاعدا، محرز ممالک الدنیا.
مظهر کلمه الله العلیا، امان الله فی خلقه، ملاذ سکان العالم فی غربه و شرقه، القایم بامرالله، الداعی فی الله، سلطان ارض الله، معزاولیا الله، مذل اعداالله، خافظ بلادالله، ناصرعبادالله، النورالساطع و البرق اللامع، غیاث الحق و الدوله و الدین اولجایتو سلطان محمد خدابنده خلد الله دولته و جعل بسیط الارض مملکته مزین و محلی گردانیده و بفر بهی و طلعت شهی این پادشاه فضا صولت قدر قدرت آراسته.