دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

تاریخ انبیاء ؛ از خلقت آدم (ع) تا رحلت خاتم (ص)

تاریخ انبیا 

نویسنده: محمدجواد مولانیا
ناشر: امام عصر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 560
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 3

 

مروری بر کتاب

از خلقت آدم (ع) تا رحلت خاتم (ص)

کتاب حاضر شامل تاریخ انبیا از حضرت آدم (ع) تا حضرت رسول خاتم (ص) و زندگانی حضرت رسول تا رحلت ایشان می باشد و در آن از حکایتهای محیرالعقول زیادی استفاده شده که جای بسی تأمل و تدبر است.انبیاى الهى، پاک‏ترین، آگاه‏ترین و امین‏ترینِ افراد براى هدایت انسان بوده‏اند، از همین‏رو خداوند متعال آنان را برانگیخت و با عنایت ‏هاى خویش همراه نمود تا با دلیل و برهان، مردم را از شرک به یگانه‏پرستى و از نادانى به معرفت و آگاهى سوق دهد و حیات طیبه را براى آنان به ارمغان آورد.

زندگانىِ برگزیدگانِ حق، از تولد تا وفات، به ویژه در دورانِ ابلاغِ رسالت، با حوادث گوناگون و شگفت‏ انگیز و نیز ناملایمات فراوانى همراه بوده است، ولى سرانجام کامیاب گشتند و پیام ‏هاى خداوند متعال را به مردم رساندند. مطالعه‏ این داستان‏هاى واقعى و اعجاب‏ آور براى هر خواننده‏اى درس‏آموز و عبرت‏ انگیز است. 
در این کتاب، تاریخ انبیا با استفاده از منابع معتبر و به دور از خیال‏پردازى و افسانه ‏سازى با قلمى شیوا نوشته شده است.

...داستان ابراهیم علیه­السّلام و عابدابراهیم در کوه بیت­ المقدس به دنبال چراگاهی برای گوسفندان خود می­گشت که ناگاه صدایی به گوشش خورد و سپس مردی را دید که ایستاده و نماز می­خواند (در قصص الانبیاء راوندی نامش را ماریا بن اوس ذکر کرده است).ابراهیم بدو فرمود: ای بنده خدا! برای چه کسی نمار می­خوانی؟- گفت: برای خدا.

- آیا از قوم و قلبیه تو کسی به جا مانده است؟- نه- پس از کجا غذا می­خوری؟آن مرد به درختی اشاره کرد و گفت: تابستان از این درخت میوه می چینم و ضمن خوردن، مقداری خشک می­کنم و در زمستان از آن چه خشک کرده­ام می­خورم.ابراهیم پرسید خانه­ات کجاست؟آن مرد به کوهی اشاره کرد و گفت: آن­جاست.- ممکن است مرا همراه خودت ببری تا امشب نزد تو به سر برم؟ـ در سر راه ما آبی است که نمی­شود که از آن عبور کرد.- پس چگونه از آن می­گذری؟- من از روی آن راه می­روم.- مرا هم با خود ببر شاید آنچه خدا به تو لطف کرده، روزی من هم بکند.عابد دست حضرت را گرفت و هردو به راه افتادند تا بدان آب رسیدند و عابد از روی آب عبور کرد و ابراهیم نیز همراه او رفت.

وقتی به خانه آن مرد رسیدند، ابراهیم از وی پرسید: کدام یک از روزها بزرگتر است؟عابد گفت: روز جزا که مردم از همدیگر بازخواست می­کنند.- بیا دست به دعا برداریم و از خدا بخواهیم ما را از شرّ آن روز محافظت کند.- به دعای من چکار داری؟ به خدا سی سال است به درگاهش دعایی کرده­ام، ولی اجابت نشده است.- به تو بگویم چرا دعایت اجابت نشده است؟- بگو!- چون خدای بزرگ دعای بنده­ای را که دوست دارد نگاه می­دارد تا با او راز گوید و از او درخواست و طلب کند و چون بنده­ای را دوست ندارد، دعایش را زود اجابت کند یا در دلش نومیدی اندازد و به دنبال این سخن فرمود: (اکنون بگو) دعایت چه بوده؟- گله گوسفندی بر من گذشت و پسری که گیسوانی داشت، همراه آن گوسفندان بود، و ( در قصص الانبیاء است که آن پسر فرزند ابراهیم، اسحاق بود) من بدو گفتم: که ای پسر این گوسفندان کیست؟- گفت: از آن ابراهیم خلیل الرحمان است. من دعا کردم و گفتم: خدایا اگر در روی زمین خلیلی داری به من بنما!ابراهیم فرمود: خدا دعایت را استجاب کرد و من همان ابراهیم خلیل الرحمان هستم.


فهرست

آغاز آفرینش
فرزندان آدم (ع)
شیث (ع)
ادریس(ع) 
نوح (ع)
هود (ع)
صالح (ع) 
ابراهیم (ع)
همسران و فرزندان ابراهیم (ع)
اسحاق (ع) 
لوط (ع) 
یعقوب (ع) 
یوسف (ع) 
ایوب (ع)
شعیب (ع)
موسی (ع)
انبیا بنی اسرائیل پس از موسی (ع)
داود (ع)
سلیمان (ع)
یونس (ع)
زکریا (ع)
یحیی (ع)
عیسی (ع)
حضرت محمد (ص)

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات