- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 82740 - 109/2
- وزن: 0.45kg
- UPC: 45
تاریخ اجتماعی سیاهان امریکا
نویسنده: بنجامین براولی
مترجم: سروش حبیبی
ناشر: خوارزمی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 451
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1354 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
نگامی که «مسئله نژاد سیاه» با تعارضات اقتصادی نژاد سفید گره خورد، پدیدهای به نام «تعارضات نژادی» در جامعه آمریکا شکل گرفت که تا کنون نیز ادامه دارد. در این تعارضات اگرچه سیاهان موضوع اصلی بودند، اما هدف اصلی را تشکیل نمیدادند. به عبارت دیگر، به استثنای تعداد اندکی از روشنفکران و کشیشان نیوانگلندی که نظام برده داری را مغایر اخلاق اجتماعی و عدالت الهی تعبیر میکردند، دیگر مخالفین برده داری به دنبال اهداف و منافع اقتصادی بودند.
تفاوت زندگی اقتصادی شمال و جنوب آمریکا در نیمه نخست قرن نوزدهم، جامعه آمریکا را به دو گروه متخاصم تبدیل کرد. شمال به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی خود هرگز نتوانست مزارع بزرگ و وسیع جنوب را بوجود آورد.
در حالیکه ثروت در جنوب حاصل میلیونها هکتار زمین کشاورزی بود که صدها هزار برده سیاهپوست در بدترین شرایط انسانی به کشت توتون و پنبه مشغول بودند. شمالیهای صنعتگر و تاجر، سیاهپوستان را افرادی دست و پاگیر و زائد تلقی میکردند. از آنجا که حرکت سریع تمدن غرب، برتری جامعه صنعتی بر جامعه کشاورزی را در سالهای نخستین قرن ۱۹ به اثبات رسانده بود، اختلاف میان شمال صنعتی با جنوب کشاورزی سرانجام با یک جنگ خونین چهار ساله حل و فصل شد.
تا یک قرن بعد، میلیونها سیاهپوست آمریکایی در فقر و تنگدستی گرفتار بودند. بسیاری از کارفرمایان در جنوب علاقهای نداشتند که سیاهان را به کار بگمارند. وضعیت تحصیلی و آموزشی سیاهان نیز در شرایط اسفناکی قرار داشت. تا زمان الغای برده داری، سواد خواندن و نوشتن برای بردهها جرم غیرقابل بخششی بود. بعد از الغای برده داری نیز سیاهپوستان فقیر قادر نبودند که کودکان خود را در مدارس ثبت نام نمایند.
آن دسته از کودکان سیاه که از شانس بیشتری برخوردار بودند، مجبور بودند در مدارسی جدا از سفید پوستان تحصیل کنند. سیاهان در حالی با این مشکلات دست به گریبان بودند که گروهی از نژادپرستان متعصب سفید پوست با تشکیل جوخههای مرگ به نام کوکلاکس کلان سیاهان را هدف حملات خود قرار میدادند. این افراد به بردگان سابق حمله میکردند، اموال ناچیزشان را غارت میکردند و به شکل دلخراشی آنان را به قتل میرساندند. شیوه شکنجه سیاهپوستان نیز به شکل «لینچ کردن» بود که آنان را قطعه قطعه و یا زنده زنده میسوزاندند. این اقدامات ضد انسانیِ متعصبین سفید پوست با بیتفاوتی حکومت فدرال، پلیس و دستگاه قضایی همراه بود.
وقوع جنگ جهانی دوم و شرکت گسترده سیاهپوستان در دفاع از آزادی در مقابل فاشیسم، موقعیت این گروه نژادی را در تحولات داخلی آمریکا تغییر داد. اولین گام برای ارتقای موقعیت اجتماعی آنان، با ادغام واحدهای نظامی سیاهپوستان در دیگر واحدهای ارتش آمریکا در سال ۱۹۴۵ صورت گرفت. سپس دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۵۴ که جمهوریخواهان در کاخ سفید حضور داشتند، با صدور حکم تاریخی براون در برابر هیئت آموزش جدایی نژادی در مدارس را غیر قانونی اعلام کرد. این حکم سیاهان را از یک تبعیض ناروای تاریخی نجات داد.
اما مقاومت در برابر ادغام نژادی در ایالتهای سابقاً برده دار همچنان به شکل جدی ادامه داشت. سیاهان همچنان از ورود به اماکن مخصوص سفید پوستان از جمله باشگاهها، رستورانها و بارها محروم بودند. حتی در برخی از شهرهای جنوب، سیاهپوستان حق نداشتند بر روی صندلی مخصوص سفید پوستان در اتوبوسهای عمومی بنشینند. اقدام خانم روزا پارکس در سال ۱۹۵۵ در شهر مونتگمری ایالت آلاباما روح تازهای به مبارزات سیاهپوستان داد. پارکس در اقدامی شجاعانه، از بلند شدن از روی صندلی مخصوص سفید پوستان در یک اتوبوس عمومی خودداری کرد و توسط پلیس دستگیر شد.
این اقدام، خشم سیاهان را شعلهور تر کرد. کشیش جوانی به نام مارتین لوتر کینگ یک تحریم چند ماهه را علیه سیستم حمل و نقل عمومی در ایالت آلاباما شکل داد. این اعتراض سپس به «جنبش حقوق مدنی» تبدیل شد. در سال ۱۹۶۰ با تلاش و کوشش مارتین لوتر کینگ «قانون حقوق مدنی» با هدف رفع تبعیص نژادی به تصویب رسید.
تغییرات بنیادین در قوانین نژادی در دوران حکومت دموکراتها در دهه ۱۹۶۰حاصل شد. جان اف کندی و جانشینش، لیندون جانسون گامهای بلندی را برای فائق آمدن بر معضل تاریخی نژادی در ایالات متحده آمریکا بر داشتند. این تحولات سبب شد جناح محافظه کار که همچنان بر اصالت نژادی فرهنگ آنگلو – پروتستانی سفید پوستان پافشاری میکرد، هم قسم شود و جنگ ایدئولوژیکی علیه لیبرالها را آغاز کند....
...نخسین ساکنان اروپایی آمریکا، اسپانیاییها بودند که قدم بر خاک فلوریدای کنونی گذاشتند. با آغاز قرن هفدهم، انگلیسیها در سواحل شمالی، مکانی که اکنون نیوانگلند شناخته میشود، چندین شهر ساختند. بعدها این مناطق، مستعمرات سیزدهگانه بریتانیا در سرزمین جدید را شکل دادند. در سرتاسر قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی، ابتدا ماجراجویان اسپانیایی، انگلیسی و فرانسوی راهی آمریکا شدند و پس از آنان شهروندان دیگر مناطق اروپا، ازجمله آلمانیها، هلندیها، سوئدیها و ایرلندیها، موج دوم مهاجران را بوجود آوردند.
تا زمانی که زمین حاصلخیز برای کشاورزی به میزان نامحدود در اختیار مهاجران بود، اختلافات نژادی میان ساکنان اولیه سرزمین آمریکا به چشم نمیخورد. هرچند که از همان روزهای نخست ورود اروپاییها به سرزمین جدید، جنگ بی انتهایی میان تازه واردان و بومیان سرخپوست در گرفت.
اختلاف اروپاییها بعد از چند جنگ سرانجام با پیروزی نهایی بریتانیا بر فرانسه و اسپانیا در اواسط قرن ۱۸ پایان یافت. مستعمرات سیزدهگانه با ورود هزاران هزار انگلیسی روز به روز بزرگتر میشدند. سرخپوستان یا با جنگ یا با فریب از زمینهای آبا و اجدای خود رانده و به درون قاره رانده میشدند. در جریان جنگ هفت ساله در اواسط قرن ۱۸، فرانسه از ساحل شرقی رودخانه میسی سی پی رانده و انگلیس مالک سرزمین وسیعی از اقیانوس اطلس تا رودخانه میسی سی پی شد. بدین ترتیب تا یک قرن بعد، مسئلهای به نام تعارض نژادی در این سرزمین دیده نمیشد. حتی نظام برده داری نیز تا اوایل اواسط قرن نوزدهم در زمره تعارضات نژادی قرار نمیگرفت....