- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 131675 - 120/5
- وزن: 1.50kg
- UPC: 148 = 165
تاریخ آمریکا از 1492 تا 2001
نویسنده: هاوارد زین
مترجم: مانی صالحی علامه
ناشر: اختران - کتاب آمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 928
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 3
کیفیت : نو ؛ لبه روکش کتاب سائیدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
مصور
تاریخ آمریکا بعنوان یک کشور به کمابیش چهارصد سال باز میگردد، کما اینکه روز استقلال رسمی آمریکا در سال ۱۷۷۶ بود. اما آمریکا بعنوان یک زیستگاه بشری قدمت بسیار بیشتری دارد.نخستین انسانهایی که به قاره آمریکا رسیدند، بخشی از موج مردمانی بودند که به آرامی از آفریقا گذر کرده به قارههای دیگر رفته بودند. پارهای از این مردمان حدود یکصد هزار سال پیش ابتدا به آسیا و اروپا مهاجرت کردند.کشتی های بزرگ در ساحل پهلو گرفتند و کریستف کلمب ظفرمند پا به خشکی گذاشت تا سرزمینی نو را کشف کند. این روایتی رسمی است از کشف قاره آمریکا. اما به راستی ساکنان بومی سواحل که به این کشتی ها نگاه می کردند چه فکری و چه عاقبتی داشتند.
هاوارد زین در کتاب تاریخ آمریکا به روایت تاریخ از زبان آن کسانی پرداخته که تا به حال سخنگویی نداشته اند و البته او به جای قضاوت اخلاقی و سوگواری برای گذشته، تلاش دارد تا تاریخ از چشم دیگری هم دیده شود و راه برای اندیشه بهتر گشوده شود و آینده ما به تعبیر زین بر آن لحظات زودگذر مهر و شفقت گذشته پایه گذاری شود، نه بر آن قرون سراسر جنگ و خونریزی.
به این ترتیب زین ترجیح می دهد به جای دمیدن در شیپور تاریخ دولتی، داستان کشف قاره آمریکا را از دیدگاه بومیان و آراواکها و ماجرای قانون اساسی ایالات متحده را از دیدگاه بردگان سیاهپوست و سرگذشت اندرو جکسون را از دید سرخپوستان چِروکی و ماجرای جنگ داخلی را از دید ایرلندی های نیویورک و جنگ مکزیک را از دید سربازان فراری لشکر ژنرال اسکات و پیدایش و توسعه صنایع و صنعت مداری را از نگاه زنان جوان کارگر در کارخانجات نساجی لاوِل و جنگ اسپانیا - آمریکا را از دیدگاه کوبایی ها و اشغال فیلیپین را از دید سربازان سیاهپوست لوزون و عصر زراندود را از نگاه کشاورزان ایالات جنوبی و جنگ جهانی اول را از دیدگاه سوسیالیست ها و جنگ جهانی دوم را از دیدگاه صلح طلبان و طرح نیودیل یا «اصلاحات روزولت» را از چشم سیاهپوستان محله هارلم و انحصارطلبی و سلطه آمریکای بعد از جنگ جهانی را از دیدگاه کارگران مزارع در آمریکای لاتین تعریف کند.
او با تکیه بر مستندات و به ویژه مکتوبات بر جای مانده و تحقیقات پژوهشگران نشان می دهد زمانی که کلمب وارد شد، تعداد جمعیت مردمی که بر عرصه پهناور زمینه ای قاره آمریکا پراکنده بودند، حدود 75 میلیون نفر بود که شاید 25 میلیون نفرشان ساکن آمریکای شمالی بودند. آنان در واکنش به شرایط مختلف اقلیمی و خاک، صدها نوع فرهنگ قبیله ای گوناگون و شاید دو هزار زبان مختلف را پدید آوردند.
آنان فن کشاورزی را به کمال رساندند و دریافتند که چگونه باید ذرت را به عمل آورند که به صورت خودرو تکثیر نمیشود و باید آن را کاشت و داشت و آبیاری کرد و پس از برداشت محصول، باید غلاف یا پوشش روی ذرت را کند و دانه ها را جدا کرد. آنها با نبوغی خارق العاده انواع دیگری از میوه و سبزیجات از جمله بادام زمینی، کاکائو، توتون و کائوچو را پرورش دادند.
اساطیر و داستان های برجای مانده، همگی از اندیشه والا و قلب پرمهر سرخپوستان حکایت دارند، کما اینکه کلمب خود به صراحت به این خوش قلبی اشاره می کند و البته آن را ساده لوحی می داند. طبق گزارش کلمب، سرخپوستان بسیار ساده لوح هستند و چنان بهراحتی اموال و داراییهایشان را به دیگران میبخشند که تا کسی به چشم خود نبیند، نمیتواند باور کند. وقتی شما تقاضای چیزی را میکنید که متعلق به آنهاست، هرگز نه نمیگویند.
درست برعکس، آنها حاضر هستند همه چیزشان را با دیگران شریک کنند... او در پایان گزارشش از اعلی حضرتین تقاضای کمک کوچکی کرده بود و میگفت در مقابل، در سفر بعدی اش «هر قدر طلا که نیاز داشته باشند... و هر تعداد برده که بخواهند» برایشان میآورد. به این ترتیب به خوبی پیداست که کریستف کلمب و اخلاف و جانشینانش به بیابانی برهوت و خالی از سکنه نیامده بودند بلکه به دنیایی وارد شدند که در بعضی محلها - درست مثل خود اروپا - جمعیت زیادی زندگی میکردند که فرهنگ پیشرفته و پیچیده ای داشتند و روابط انسانی در میان آنها تکامل یافته تر از اروپاییان بود و روابط میان مردان، زنان، کودکان و طبیعت، شاید زیباتر و دلپذیرتر از هر جای دیگری در دنیا، به دقت طراحی و تعیین شده بود.
ساکنان بومی، مردمانی فاقد زبان نوشتاری بودند اما قوانین خاص خودشان، اشعار و تاریخ شان را به یاد سپرده و با واژگانی شفاهی که شاید پیچیده تر و کاملتر از اروپاییها بود، همراه با آواز و رقص و نمایشهای آیینی و سینه به سینه به نسل های بعدی منتقل میکردند.
آنان توجه خاصی به رشد و پرورش شخصیت، استحکام اراده، استقلال فردی، قابلیت انطباق، نرمش و حوصله، احساسات و عواطف، اقتدار و توانایی فردی و نیز همراهی و شراکت با یکدیگر و با طبیعت اطراف شان داشتند. اما رهاورد کلمب برای اسپانیایی ها چه بود؟ به روایت زین آن همه طلا و نقرهای که به تاراج رفت و به اسپانیا حمل شد، مردم اسپانیا را غنیتر نکرد. فقط مدتی امکان برتری ناچیزی در موازنه قوا را به شاهان اسپانیا بخشید و اینان فرصتی پیدا کردند تا سربازان مزدور بیشتری برای جنگ هایشان اجیر کنند. آنان به هر حال جنگ ها را باختند و تنها چیزی که باقی ماند تورمی مرگبار، مردمانی گرسنه، ثروتمندتر شدن ثروتمندان، فقیرتر شدن فقیران و طبقه کشاورزی درهم شکسته بود.