- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 194689 - 92/3
- وزن: 0.50kg
تارنمای دموکراسی
نویسنده: اریک چنووت
مقدمه: جیمز پی. یانگ
مترجم: رامین پرهام
ناشر: توانا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 342
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
مردمسالاری به همان اندازه که نیازمند حکومت اکثریت است، به حقوق اقلیت نیز نیاز دارد. در تعریف امروز مردمسالاری، دفاع از حقوق اقلیت، صرف نظر از این که اقلیت مورد بحث تا چه حد از دیدگاه اکثریت جامعهای محسوب می شود، از بایسته های بنیادین این گونه نظامها به شمار میآید .
در انتخاباتهای گذشته اقلیتهای جامعهی ما ادای دموکراتیک بیپاداش را در روزهای انتخابات بازی میکردند تا این که متوجه این واقعیت شدند که اکثریتها سریع از اقلیتها – جامعهی منزوی و بینشان میسازند. با متوجه شدنِ آسیبی دروازههای حکومت محلی به روی آنها بسته میماندند و صدای آنها با سازوکارهای ناقص فعالیتهای مدنی رایج به مرکز نمیرسیدند و نمایندهگانی که به طور مستمر برای تحقق خواستههای آنها روزنهای ایجاد کنند – نداشتند.
شهروندی یعنی تعلق داشتن به یک «تنوارهی سیاسی» یا یک دولت یا یک نظام سیاسی. در یک مردمسالاری، شهروندان مشترکاً مالک حکومتاند. شهروندان حکومت خود را تنها برای سود و منفعت خود بر پا کردهاند و از این فرصت برخوردار اند تا اگر حکومتی نتوانست رضایت آنها را جلب کرده و به انتظارات آنها پاسخ گوید، به طور منظم و از طریق صندوق رأی آن را عوض کنند. این نگرش اکثریتی منافع اقلیتها را نادیده میگیرد. اقلیتها حساسیتهای تجربی نسبت به انتخابهای گذشتهشان و رونق کسبوکار بازار اکثریتی پیدا کردند. ترجمهی این واقعیتها نزد تحصیلیافتهها غارتهای هدفمند به نفع اکثریتی تمام شد.
آگاهی مردم از موقعیت اقلیتی و اکثریتی معنای سیاسی دارد. برتری نژادی و قومی و دیگر شناسههای بومی نقشِ پوششی روند پیکارهای انتخاباتی را برجسته میکنند. به گونهای فرضی قبول میکنیم که شهرکی اعمار شده که سرکهای آسفالتشده، آب، برق، مکتب، کلینیک، پارکهای تفریحی دارد اما توزیع خانه در آنجا به اقلیت خاصی ممنوع شده است.
عداً ارزیابیها نشان میدهند که شهرک براساس نیازهای فوری ساخته نشده است و تا چند دههی دیگر مردم به آنجا خانه نمیسازند. تمام زیربناها عمر مالی خود را تا جابهجایی جمعیتهای آینده به سر میرسند. حالا در اینجا، مردم اکثریتی تصادفی سود پیش از وقت بردند، اقلیتیها از سالها پیش در جوار آن شهرک زندهگی کردند، نه آب و برق حتا سرک جغلفرش شده ندارند. شهروندان اکثریتی مقصر نیستند که خانههای برای نسل آیندهی خود در بالا شهر دارند و اقلیتیها هم کینه مردمی با اکثریتیها ندارند. در این فرضیه مقصر اصلی کارگزاران دولت محلیاند که با خصومتهای دوران جنگهای داخلی سیاستهای انکشافی را طراحی کردند.
آنتونی آربلاستر مینویسد:
«من در اندیشهی سیاسی نکتهای را نیافتم که به ما اجازه دهد تا از «مردم» جز کل مجموعهی شهروندان، چه اقلیت و چه اکثریت، چه کسانی که مخالفاند و عقیدهی دیگری دارند و چه به کسانی که اکثریت غالب تعلق دارند، تلقی دیگر داشته باشیم. یکسان دانستن ارادهی مردم با ارادهی اکثریت، غالباً شاید توجیهی برای محدودیت حقوق سیاسی باشد. اما کسانی که در مورد موضوعی خاص، یا به گونهای درازمدت و بنیادی در اقلیت میباشد، معمولاً خود را محق میدانند که به بقیهی جامعه یادآوری کنند که آنها نیز بخشی از «مردم» هستند» .
آگاهی مردمی محصول جوانان تحصیلیافتهی پس از ۲۰۰۱ است که تعدادی از نامزدان را با برداشتهای محرومیت زیسته جلو میاندازند که برای تحقق این خواستهها وفاداری اعلام کنند تا اقلیتهای محرومی به اقلیتهای محافظت شدهی قانونی بدل شوند.