- موجودی: موجود
- مدل: 200225 - 12/2
- وزن: 0.30kg
بیهوده می بارد این باران
نویسنده: عزیز نسین
مترجم: مژگان دولت آبادی
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 157
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
گزیده اشعار
روز ٣٠ ژوئن سال ١٩٣٩ و شاید روز بعدش، عزیز نسین از شهر مراتلی دو شعر به نام های چاه و اندیشه به مجله یدی گون می فرستد. او که از مدرسه نظام فارغ التحصیل شده، در شهر مراتلی در هنگ سوم با سمت افسری مشغول به خدمت بود و شش ماه از ازدواجش با نخستین همسرش که ساکن استانبول بود، می گذشت.
عزیز نسین پیش از این هم برای مجله یدی گون اشعاری فرستاده بود و همزمان در مجله همت هم داستان هایی از او چاپ شده و اولین گام های نویسندگی را برداشته بود. شعرهای نسین از اقبال بیشتری برخوردار بود. عزیز نسین تا سال ١٩٥٥ به مدت ١٦ سال بی وقفه شعر سرود.
در سال ١٩٥٥ اولین کتاب شعرش به نام ده دقیقه در انتشاراتی که متعلق به ایلهان سلجوک بود، با تیراژ ١٥٠٠ نسخه به چاپ رسید. بسیاری از منتقدان معتقد بودند که اشعار این کتاب تحت تأثیر یحیی کمال و فاروق نافیذ بوده و ردپای ناظم حکمت نیز در آنها پیداست. عزیز نسین پس از این اظهار نظرها کتاب آماده به توزیعش را در حیاط انتشارات سوزاند که خوشبختانه دو نسخه از آن باقی مانده است.
تجربه ی زندگی در بی فردایی
در مرز گذشته و آینده
از این روست که زیباست اکنون
طعم درد را چشیدن و
زندگی در اکنونی بی فردا
***
سحرگاه در آن شب عریان
تو،
تو بودی و من،
من؛
شبهنگام از بوسههایمان آفتاب دمید.
چه شد که سحرگاه از سردیِ ما
برف از آفتاب بارید
هراسم همه این بود
که مبادا تو، تو نباشی.