- موجودی: موجود
- مدل: 194282 - 37/4
- وزن: 0.20kg
بیدارم برو ...
نویسنده: جواد کراچی
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 62
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1373 - دوره چاپ : 1
مروری بر کتاب
در صحرایی که آفتاب سوزان میتابد و شعاع گرم هوایش حلقهوار از زمین بیرون میزند کامیونِ قراضه و رنگ و رو رفتهای ایستاده است، در پسزمینه باغی انبوه از درختان میوه دیده میشود. مردی میانسال در خنکای سایهی ماشین به خواب رفته است. جوانکی تازه سال با سر و روی آشفته به طرف ماشین میرود و دستی مدام دنده را به جلو، عقب و سپس به چپ و راست میکشد. ناگهان ماشین با صدایی ناهنجار و دود زیاد شروع به حرکت میکند. و عقب عقب میرود و ...
در فیلمنامه حاضر «مجید»، با یک ماشین باربری دوج قدیمی به همراه «اصغر» از پیچ و خم جادهای کوهستانی میگذرند. آن دو در طول راه زنی را میبینند، این زن میخواهد تا روستای «اشک بر» و از آنجا به آینهبندون برود. زن پس از سوار شدن، داستان زندگی خود، از زمان ازدواج تا چگونگی رفتار همسرش با او در نهایت درگیری با همسرش را شرح میدهد.
او که اینک نمیداند شوهرش پس از ضربهای که به سرش وارد آمده زنده است یا نه قصد بازگشت به خانه را دارد. در پایان فیلمنامه مجید که برای سفت کردن پیچ و مهرههای صفحه ترمز زیر کامیون رفته ناگهان بر اثر به هم خوردن تعادل ماشین و افتادن ماشین روی بدنش جان میبازد. این بار اصغر است که در جاده میراند و زن به او میگوید: بیدارم برو.