- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177638 - 69/6
- وزن: 0.50kg
بیانیه برای باران
به کوشش: پژمان موسوی
ناشر: علم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 260
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
شعر و زندگی سیدعلی صالحی
در این کتاب یادداشت هایی از زنده یاد سیمین بهبهانی، زنده یاد محمدعلی سپانلو، زنده یاد پرویز رجبی، جواد مجابی، ایران درودی، مفتون امینی، منصور اوجی، شمس لنگرودی، احمد پوری، فیض شریفی و... منتشر شده است.
صالحی را از «نامهها و نشانیها»یش میشناسیم. از بازی کلمات و بیپروایی کلامش با «ریرا»... او شاعر لحظههاست. لحظههایی که کلمات را میسازند، کلماتی که میتوان در چشمبههمزدنی پرتاب شوند به ناکجاآباد بیهودگیها و جایی که ذات آدمیزاد را جلا دهند.
صالحی استاد خلق ترکیبهای بدیع است. او به راحتی دست از کلمات نمیکشد، گاهی برای نشاندن کلمات و به صف کردنشان آنقدر خلاقیت نشان میدهد که آدم حتم میبرد این کلمهها از ابتدا همینطور کنا هم نشسته بودند ... کلمات در ترکیب صالحی خیلی خوب جا خوش میکنند... او آنقدر زبان واژهها را خوب بلد است که انگار با کلمات حرف میزند، صدایشان را میشنود و آوای ناتمام و بیرمقشان را در گوش ما زمزمه میکند. او خوب بلد است با تکیه بر سادگی کلام، به صداقتی دلنشین در انتقال لذت خمارگونه شعر دست پیدا کند که شنیدنش برای ما تبدیل به جزئی جداییناپذیر از زندگی روزمرهمان میشود.
سیدعلی صالحی از معدود شاعرانی است که به هیاهوهایی که در حواشی شعر و دنیای شاعران وجود دارد، توجهی نمیکند. او اعتقاد راسخی به جریان تاریخ دارد و همین اعتقاد راسخ است که او را به روزمرگیهای اطرافش بیتوجه کرده است. برای او «آینده» خیر مطلق است و همۀ هیاهوها و قضاوتها مقطعی است؛ چراکه وقتی زمانش فرا برسد، همه چیز در سر جای خود قرار خواهد گرفت و هر کسی بر جای خود تکیه خواهد زد. در آن زمان شعر هم جایگاه واقعی خود را خواهد یافت و مردم، شاعرانشان را بازخواهند شناخت.
سیدعلی صالحی در اول فروردین سال 1334 در روستای مرغاب شهرستان ایذه در خوزستان متولد شد. در سال 1340 به همراه خانواده به مسجدسلیمان مهاجرت میکند. یک سال پس از آن برای تحصیل در دوران ابتدایی وارد دبستان سعدی میشود و نخستین بار اولین شعرهای کودکانهاش را در روزنامۀ دیواری همین مدرسه منتشر میکند. در سال 47 وارد دوره متوسطه میشود. در این دوران شعرش هم کمکم جدیتر و پختهتر شده و نخستین بار به کوشش ابوالقاسم حالت نخستین شعرهایش در مجله داخلی شرکت نفت به چاپ سپرده شدند.
در حوالی سال 1350 شعرهای او در رادیوهای آبادان و اهواز برای نخستین بار معرفی شد. در سال 54 دیپلم ریاضیاش را میگیرد. در روزهای پیش از دیپلم، در نمایشنامۀ «چشم در برابر چشم» اثر غلامحسین ساعدی بازی میکند و پس از دو شب اجرا گروه از ادامه کار باز میماند و اجراهای بعدی هم متوقف میشود. از سال 54 دیگر در پایتخت هم به عنوان شاعری جوان مطرح میشود و شعرهایش در نشریات سراسری به دست چاپ سپرده میشدند.
در همین سال با همراهی برخی شاعران دیگر جریان «موج ناب» را در شعر سپید پایهگذاری میکند و در تهران برخی شاعران دیگر مانند منوچهر آتشی و نصرت رحمانی از این جریان حمایت میکنند. در آخر همین سال به اجبار به سربازی میرود که دوران سختی برای او رقم میخورد که چندبار زندانی و بالاخره تبعید به رضاییه سرانجامش میشود که در آنجا هم نمیتوانند او را تحمل کنند، بنابراین او را معاف کرده و صالحی موفق میشود در سال 55 به مسجدسلیمان ـ شهر محبوبش ـ بازگردد.
سال 56 یک اتفاق ناب به کلی مسیر زندگی صالحی را عوض میکند. در این سال همراه با هوشنگ گلشیری در داستاننویسی و پرویز فنیزاده در بازیگری، به عنوان برندۀ جایزۀ فروغ فرخزاد در شعر اعلام میشود. به تهران میآید و در مراسم ویژۀ این مناسبت شرکت میکند.
در سال 57 به غیر از وقوع انقلاب، از گروه موج ناب فاصله میگیرد و در سال 58 برای همیشه راهی تهران میشود. در آغاز سال تحصیلی در رشتۀ ادبیات دانشکدۀ هنرهای دراماتیک پذیرفته میشود و همزمان در مطبوعات به نویسندگی میپردازد. در سال 63 با دختری تحصیلکردۀ آمریکا ازدواج میکند و دوران جدیدی را در کنار او آغاز میکند. در سال 64 موفق میشود «جنبش شعر گفتار» را بنیانگذاری کند و تحولی بنیادین در شعر فارسی پدید آورد. خودش در این باره میگوید: «ریشه شعر گفتار به گاتهای اوستا بازمیگردد.
معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سرودهاند. اما فروغ دقیقاً یک شاعر کامل در شعر گفتار است. من تنها برای این حرکت عنوانی درست یافتم و سپس در مقام تئوریسین مؤلف، مبانی تئوریک آن را کشف و ارائه کردم». سالهای پس از آن به تثبیت و پویایی شعر گفتار گذشت و از سال 69 دبیری سرویس ادبیات و شعر مجله دنیای سخن را برعهده گرفت. دهه هفتاد را میتوان دهه شکوفایی صالحی دانست. از همین زمان بود که آثار او به زبانهای دیگر ـ فرانسه، عربی، آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی و کردی ـ ترجمه شدند و او برای سخنرانی و شعرخوانی به دانشگاهها و مراکز معتبر جهانی دعوت میشد و در داخل هم آثارش با استقبال زیادی روبرو میشد.
از سال 75 کارگاههای شعرش را در تهران برقرار نمود که تا به امروز شاعران زیادی را در این کارگاهها پرورش داده است که از طریق همین کارگاهها هم به تثبیت «شعر گفتار» یاری رسانده است؛ جریانی که امروز دیگر به یکی از پیشروترین و مقبولترین جریانهای شعری در ایران بدل شده است.
اما در این کتاب زندگی و نقش و جایگاه شعر صالحی در جریانشناسی شعر معاصر ایران از دیدگاه شاعران و نویسندگان بزرگ سه نسل (اول و دوم و سوم) بررسی شده است؛ نامهایی چون سیمین بهبهانی، جواد مجابی، مفتون امینی، منصور اوجی، فرزاد کریمی، شمس لنگرودی، حافظ موسوی، سعید پویش و .... .
سیمین بهبهانی در مقالهاش مینویسد: «سیدعلی صالحی با واژهها عشق میورزد و همه آنها را از هر جنس و جنم با یکدیگر آشتی میدهد: واژههای خوشآهنگ و تغزلی (همچون «گل» و «آینه» و «ستاره» و «دریا» و ...) به همان مایه در شعرش راه مییابند که واژههای خشن و دمدستی (از گونه «چاقو» و «آشپزخانه» و ...)».
موسوی نیز در مقدمه ای که بر این کتاب نوشته، آورده است: «صالحی استاد خلق ترکیب های بدیع است. او به راحتی دست از کلمات نمی کشد، گاهی برای نشاندن کلمات و به صف کردن شان آن قدر خلاقیت نشان می دهد که آدم حتم می برد این کلمه ها از ابتدا همین طور کتاب هم نشسته بودند...
الف
قرار ما همین بوده از ازل
که تو بیخبر بیایی
و من
دوباره به یاد آورم شاعرم هنوز.
من در حضور تو دیدم
به روحی نی درآمده .... هم با دف هفت دریا
در دست،
مست ...!
گفتار ملائک همین بوده آیا به اسم تو؟!