- موجودی: موجود
- مدل: 197392 - 4/1
- وزن: 0.30kg
بی خبری
نویسنده: میلان کوندرا
مترجم: فروغ پوریاوری
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 170
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1400 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
... چیزی بسیار متفاوت از زندگی فلاكتبار در مهاجرت كه ابرنا مدتها بود تجربه میكرد. اولیس در سرزمین كالیپسو واقعا زندگی شیرین ، راحت و شادی داشت. و با این حال ، بین آن زندگی شیرین در غربت و بازگشت پرخطر به وطن ، بازگشت را انتخاب كرد. به جای جستوجوی پرشور ناشناخته (ماجرا) ، قداست بخشیدن به شناختهشده (بازگشت) را انتخاب كرد. به جای پایانناپذیر (زیرا ماجرا میل به تمام شدن ندارد) ، پایانپذیر را برگزید (زیرا که بازگشت آشتی با محدودیت زندگی است)....
کتاب، داستانی است که مستقیم با ذهن کاراکترهایش درگیر می شود و ما وقایع را از دریچه ذهن آنها می بینیم . کوندرا که تجربه نوشتن رمانی کم نظیر چون "هویت" را دارد ، در "بی خبـری" نیز به واسطه بازی دادن ذهن کاراکترهای اصلی اش ذهن خواننده را هم به بازی می گیرد .
این کتاب آخرین اثر میلان کوندرا است. پس زمینه ماجراهای دو شخصیت اصلی رمان – ایرنا و یوزف – نوستالژی است: درد جهل، آگاهی بر اینکه دور از آنها خبری هست که از آن بیخبرند. در خلال یک ملاقات عاشقانه میان ایندو روشن میشود که حتی خودشان هم کاملا بیاد نمی آورند که بوده اند و حتی شاید نادیده می گیرند که چه کسانی هستند.
بر این اساس، بازگشت آنها به سرزمین گمشده شان، که مدتها پیش از آن مهاجرت کرده اند، راهی متفاوت در پیش میگیرد. عشق در یک زمان آغاز میشود و هم زمان پایان میگیرد: این ملاقات تکرار ناپذیر است، اما همین عشق زودگذر است که به بازگشت آنها معنا و ریشه می بخشد.
کوندرا به خوبی می داند چگونه با ایجاد پیچش های داستانی که در ذهن کاراکترها اتفاق میوفتد ذهنش مخاطب رمانش را کنترل کند و ذهن او را به جایی که مورد نظرش است ببرد . کوندرا در نوشته هایش دنیایی متفاوت از آنچه ما می بینیم می سازد ، دنیایی که در لایه های زیرین آن اتفاقات دیگری میوفتد ! دنیایی که البته برای خواننده نا آشنا نیست .
توما برای اینکه ترزا را خوشحال کند به بتهوون علاقه مند شده بود ، اما به موسیقی علاقه ی چندانی نداشت و شک دارم که سرگذشت واقعی درونمایه ی بتهوون
« آیا ضروری است ؟ ضروری است !» را شنیده باشد .
جریان از این قرار است : مردی به نام دمبشر پنجاه فرون به بتهوون بدهکار بود . وقتی آهنگساز همیسه بی پول ، برای گرفتن طلب خود به او مراجعه کرد ، آقای دمبشر آهی کشید :« آیا ضروری است ؟»...
...کوندرا به عنوان راوی اصلی داستان، در طول سفر خود تصمیم میگیرد که شبی را در هتلی بگذراند که این هتل یکی از قصرهای قدیمی بوده که داستانی را در آنجا تعریف میکند. این داستان آمیختهای از تخیل و حقیقت است: ناگهان هوس کردیم غروب و شب را در یک قصر بگذرانیم. قصرهای زیادی را در فرانسه بهصورت هتل بازسازی کردهاند؛ چهارگوشی از سبزی گمشده درگسترهای از زشتی بیسبزی؛ مجموعه کوچکی از باریکهراهها، درختها و پرندهها بین شبکهای عظیم از بزرگراهها. من به سفر دیگری، از پاریس تا یک قصر واقع در حومه شهر، که دویست سال پیش صورت گرفت، فکر میکنم.
این رمان، مراقبه ای در مورد اثرات مدرنیته بر ادراک فرد از جهان است. این رمان از داستان های جداگانه ای تشکیل شده است.که این داستان ها در طول رمان به هم بافته شده و در انتهای کتاب تمامی گره های داستان که به هم پیچ خورده بودند از هم باز می شوند.کوندرا به عنوان راوی اصلی داستان، در طول سفر خود تصمیم می گیرد.که شبی را در هتلی بگذراند که این هتل یکی از قصرهای قدیمی بوده که داستانی را در آن جا تعریف می کند.این داستان آمیخته ای از تخیل و حقیقت است: ناگهان هوس کردیم غروب و شب را در یک قصر بگذرانیم .
قصرهای زیادی را در فرانسه به صورت هتل باز سازی کرده اند ؛ چهارگوشی از سبزی گمشده درگستره ای از زشتی بی سبزی ؛ مجموعه کوچکی از باریکه راه ها ، درخت ها و پرنده ها بین شبکه ای عظیم از بزرگ راه ها .من به سفر دیگری ، از پاریس تا یک قصر واقع در حومه شهر، که دویست سال پیش صورت گرفت، فکر می کنم .
سفر مادام «ت» با همراهی شوالیه جوان. نخستین بار است که آنها اینقدر نزدیک به هم هستند و آن فضای غیرقابلتوصیف شهوانی که آنها را در بر گرفته، از آهستگی ریتم ناشی شده است. بدنهای آنها در اثر حرکت درشکه تاب میخورد و با هم تماس مییابد. ابتدا بیهوا، و بعد با رغبت، و داستان آغاز میشود.