- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 165143 - 54/2
- وزن: 0.30kg
بکت
نویسنده: آ. آلوارز
مترجم: مراد فرهاد پور
ناشر: طرح نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 276
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 4
مروری بر کتاب
ساموئل بِکِت (1906-1989م) نویسنده ی برجسته ی ایرلندی همان کسی است که نمایشنامه ی در انتظار گودو را نوشت و کل تئاتر معاصر را دگرگون کرد ، او یکی از مشهورترین نویسندگان و به یقین مشهورترین نمایشنامه نویس عصر ماست و از دید همگان ، از جمله کمیته ی داوران جایزه ی نوبل ، یکتا هنرمند مسکنت و افسردگی مهلک است.
این کتاب ؛ زمانی منتشر شد که هنوز ساموئل بکت زنده بود و تنها چند سال از اعطای جایزه ی نوبل به وی می گذشت، جایزه ای که بکت نماینده ای را برای دریافتش به استکهلم فرستاد و خود در هتلی در تونس مخفی شد! شکل زندگی انزواطلبانه بکت کم از نوشته هایش ندارد، شخصیتی به دور از جار و جنجال رسانه ای، به دور از مصاحبه و به دور از توضیح و تشریح کارهایش. کسی که هیچ گاه تن به تجلیل و تحلیل نداد و با متن های دهشتناکش تبدیل به یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم شد.
آلفرد آلوارز کتاب بکت را در هفت بخش تنظیم کرده است. بخش هایی که در کتاب این گونه چیده شده اند: (مقدمه: گنگی و امر گنگ، آثار اولیه: نهالی شاداب و نیرومند، رمان ها: راسته ی ویرانی، نمایشنامه ها: حرافی مدام، رادیو: خدایا،عجب سیاره ای، آثار متاخر: تخیل مرده و موخره،۱۹۷۳). اما ترجمه ی فارسی آن چیزی بیش از کتاب آلوارز است. مترجم -مراد فرهادپور- ضمایمی را به متن ترجمه اضافه کرده که موجب شده با کتابی حجیم تر و حتی پربارتر از متن انگلیسی آن روبرو شویم.
از جمله گفتگوی ساموئل بکت با ژرژ دوتویی که به زعم مترجم می توان آن را مانیفست بکت نامید، مقاله ی «سانتورهای دکارتی» که فصلی از کتاب ساموئل بکت هیو کنر، منتقد بنام کانادایی است و متن نمایشنامه ی من نه ضمایم ترجمه ی فارسی کتاب بکت هستند. جدای از این سه ضمیمه، مقدمه ی مترجم فارسی است که اگر انتقادی تر از مقدمه ی نویسنده نباشد دست کمی از آن ندارد.
دو کیفیت ایجاز و دشواری بصورت خصیصه هایی پایدار همواره در آثار بِکِت پابه پای هم پیش می روند و به قول مترجمِ کتاب برای توصیف برخی از آخرین نمایشنامه های او ، ایجاز کلمه ی نارسایی است ، آثاری نظیر صدای پا ، نمایشنامه ی نفس ، رمان کمتریت ، آمد و شد ، تخیل مرده خیال و...
زندگیِ بشر پر از تراژدی است. بکت میکوشد تا هر تراژدی را، حتّی نه به صورتِ کمدی، بلکه به صورت مضحکهای مسخره عرضه کند. پس، بگذار اینگونه از هستی خود انتقام بگیریم! همه زندگی و هستیمان را به ریشخند بگیریم! اگر دردی داریم که درمانپذیر نیست بهتر است خود درد را دست بیندازیم و تحقیرش کنیم. این کار دست کم از عظمت درد میکاهد. اگر این زندگی ماهیتاً مسخره است نقد آن مگر ممکن است چیزی مسخره از کار درنیاید؟ اگر هستی ماهیتاً مسخره است، هستیشناسی ما نیز حاصلی جز مضحکه نخواهد داشت.
مواد و مصالح آثار بکت، پوچی است و بطالت و سترونی. برخلاف بسیاری از نویسندگان، شهوتی برای پُرگویی یا بهترگویی ندارد. پُرگویی «سر و صدایی» است برای پُر کردنِ سکوت، خفه کردن صدای درون، صدایی ضعیف و بیجان که از تهِ بیچارگی و درماندگی ناله برمیکشد. پرگویی میکنیم تا خیال کنیم قدمی جلوتر رفتهایم و پیشرفت کردهایم، حال آن که در همان مسیر ملالآور قدیمی به سر میبریم.
همان حرف دو هزار بار گفته شده را گفتهایم. پرگویی میکنیم چون مطمئن نیستیم که واقعاً آیا گفتهایم آنچه را که میگویند گفتهایم و هر بار شکلی تازه به این پرگویی میبخشیم تا تکراری بودن آن را به هر نحو که شده بپوشانیم، تا مزهای به آن بیمزه ملالآور بدهیم. وسیله گفتن (هر نوع گفتن) کلماتاند، کلماتی که از فرط استفاده و سوء استفاده، پوچ، پوک، فاسد و بیمعنا شدهاند. ما همچنان مجبوریم که به هر شکل سخن بگوییم. نوشتن یا گفتن، تنها وسیلهای است برای گریز از تنهایی، پس نوشتن یا گفتن، هم وسیله است و هم هدف.