- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 99516 - 63/3
- وزن: 0.40kg
بوی خوش نسترن
نویسنده: صدیقه احمدی
ناشر: علی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 344
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
کیفیت : در حد نو ~ نو
مروری بر کتاب
در این داستان "سالار" دختر دانشجوی مهندسی کشاورزی است که رفتارهای بسیار مردانه دارد. او بعد از هفت پسر به دنیا آمده است، با این که، برادرهایش مخالف ادامهی تحصیل او بودهاند، او توانسته راه خود را انتخاب بکند.
از طریق پسرعمهاش، به شرطی که سالار در آینده با او ازدواج بکند، قبول کرده که مخارج او را بپردازد و اینک سالار در تهران با دانشجویی به نام "یوسف" که رشتهی دامپزشکی میخواند آشنا شده ...
پله ها را تند و با شتاب بالا می رفت و زیر لب غرولند میکرد: این هم شد دانشگاه با این ارائه واحد هاش! به خاطر یه درس ادبیات و یه ورزش مسخره باید یه ترم دیگه اینجا علاف باشم!
پله ها را باز با همان شتاب پایین آمد و به سرعت به طرف دانشکده دامپزشکی راه افتاد، در حالی که خودگویی هایش همچنان ادامه داشت: هی از این دانشکده برو اون دانشکده، ببین جای خالی دارن که بچپی تو یه کلاس برای یه درس بیخود!…
بنابراین سالارخودش را در چهاردیواری اتاقش حبس کرد و به زن صاحبخانه هم گفت که اگرکسی زنگ خانه شما را زد وبا من کار داشت لطفاً در را باز نکنید .
گاهی که عشق او در دلش زبانه می کشید ، تصمیم می گرفت به ولایتش برود و خیلی فوری با غلامعلی ازدواج کند ، اما اگر باز هم از کلاس ورزش غایب می شد ، نمی توانست آن درس رابگذراند .او تمام هفته را در رختخوابش دراز می کشید و به عیسی فکر می کرد و به رهایی از دست غلامعلی . ولی هیچ وقت به نتیجه معقولی نمی رسید ، بین دو مرد رویاها و مرد زندگی گیر آمده بود .