- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 136676 - 96/10
- وزن: 0.35kg
بوی جوی مولیان
نویسنده: کاظم دزفولیان
ناشر: طلایه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 165
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1374 - دوره چاپ: 1
کیفیت : درحد نو ؛
مروری بر کتاب
برگزیده اشعار رودکی ، فرخی سیستانی ، منوچهری و کسایی مروزی همراه با شرح کامل
زبان دری در دوره اسلامی نخستین بار در دربارها و شهرهای نواحی شرق ایران برای شعر و نثر به کار رفت و به عبارت دیگر نخستین ظهور ادبی آن در شرق ایران شکل گرفت به همین سبب تحت تاثیر لغت صرف و نحو لهجههای متداول در این نواحی قرار گرفت. مقدسی و ابنحوقل منطقه مورد استفاده این زبان را از نیشابور تا سغد در ماورالنهر دانستهاند.
همچنین در تاریخ بخارا آمده است "زبان اهل بخارا همان زبان سغدى است با اندک تحریفى در بعضى از حروف، و زبان درى است". زبان درى یا پارسى یا پارسى درى، یعنى حد وسط لهجههاى مشرق (على الخصوص شهرهاى خراسان و پارهیى از بلاد ماوراءالنهر) و وجه مشترک همه آنها، بعد از آنکه حکومتهاى مستقل ایرانى در خراسان و ماوراءالنهر به وجود آمد، پیشینه کاربرد واژه دری به قرنهای سوم و چهارم بر میگردد، زیرا مولفانی چون عبداللهبن مقفع و ابنندیم این واژه را به کار برده و در وجه تسمیه آن سخن گفتهاند.
ادبیات دوران حکومت سامانی(287-385ه.ق) نخستین جلوه های ادب پارسی را در بردارد. یکی از مهم ترین ویژگی های سبکی شعر غنایی این دوره، یادآوری از نام شخصیت های دینی در انواع شعرهاست. ثبت این تلمیح ها و منقبت های دینی و تحلیل تأثیر زمینه های سبکی و سیاسی در نوع استفاده شاعران از آن ها، مسأله ای است که تا کنون بطور کامل به آن توجه نشده است. در کتاب های سبک شناسی و تاثیر قرآن و حدیث نیز به سبب اعتماد به فهرست اعلام دیوان ها که غالباً ناقص یا دچار اشتباه بوده اند و هم چنین عدم بررسی تمام ابیات مانده از این دوره، نتایجی ارائه شده که چندان کامل یا صحیح نیست.
حرکت فرهنگی سامانیان زمینه مناسبی برای رشد و گسترش زبان فارسی فراهم ساخت و در پرتو حمایت این سلسله علم و ادب در خراسان بالیدن گرفت. اگرچه سامانیان زبان عربی را که زبان اداری و ابزار ارتباط آنها با دیگر بلاد اسلامی به شمار میرفت به کار میبردند؛ اما به زبان فارسی دری نیز توجه زیادی نشان میدادند و با علاقه شدید از نویسندگان و شاعرانی که به این زبان مینوشتند یا شعر میسرودند حمایت میکردند، چنانکه در دوره آنان نهضتی برای ترجمه از آثا عربی به فارسی شکل گرفت و کتابهایی چون کلیله و دمنه، تفسیر بزرگ طبری و تاریخ طبری به فارسی دری برگردانده شد.
"نصر بن احمد این سخن بشنید. خوش آمدش. دستور خویش را، خواجه بلعمى، بر آن داشت تا از زبان تازى به زبان پارسى گردانید تا این نامه به دست مردمان اندر افتاد، و هر کسى دست بدو اندر زدند، و رودکى را فرمود تا به نظم آورد، و کلیله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاد و نام او بدین زنده گشت، و این نامه از او یادگارى بماند.
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی