- موجودی: موجود
- مدل: 196448 - 106/7
- وزن: 0.70kg
- JAN: کی ناز
بنیان های مکتب نقاشی اصفهان
نویسنده: اصغر جوانی
ناشر: فرهنگستان هنر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 284
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
مصور - رنگی
با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در زمان شاه عباس اول در سال 1000 ه.ق/969 ه.ش و عزیمت هنرمندان به این شهر،در نقاشی ایران تغییر و تحول کلی پدید آمد و هنرمندان برای ارایه کارهای هنری خود فرصت و امکان بیشتری یافتند.در این دوره،نقاشی از درون صفحات کتابها و تزیین آنها بیرون آمد و به صورت تک ورق رواج یافت.
بیشترین موضوعی که نقاشان این دوره به تصویر کشیده اند عبارت است از: زندگی عامه مردم و درباریان و به خصوص به تصویر کشیدن اشراف یا لباسهای فاخر و الوان.در این دوره تک چهره سازی در نقاشی رواج زیادی پیدا کرد،شاید دلیل عمده این کار آشنایی هنرمندان دوره صفوی با آثار هنرمندان ممالک اروپایی بود،به دلیل آن که این دوره در حقیقت آغاز ارتباطات نوین با جهان غرب بود،چیزی که در دوره های بیشتر بدین صورت امکان نیافته بود.
مکتب دوره دوم صفویه با حکومت شاه عباس اول آغاز می شود که در واقع دوران نزول هنر نقاشی (نگارگری ایرانی) و نفوذ هنر اروپایی است و به پیروی از نقاشی های دیواری کلیساهای اروپا نقاشی های دیواری در کاخها و خانه های بزرگان این دوره شروع می شود.مکانهایی که در آنها نقاشی های دیواری فراوانی دیده می شود عبارتند از: عالی قاپو،چهلستون،کلیسای وانگ و خانه های سوکیاس در جلفا.
سبک این دوره،چه در نقاشی دیواری و چه در نقاشی های دیگر (پارچه،کاغذ و چوب) از روی اندامهای کشیده تر افراد این دوران و تغییر شکل کلاه قزلباش قدیم،عمامه های مختلف بزرگ،زربفت و راه راه و گاه نیز کلاه فرنگی مشخص می شود.در این دوره هنرمند به مقدار زیادی از قید تصویرگری برای کتاب رها می شود و آثار خود را بر روی دیوارها نقش می کند و ظهور گسترده نقاشی دیواری مشخصه ی این دوران است.ازاین دوره تحولات عمده فرهنگی-هنری،به خصوص هنرنگاری ایرانی آغاز می گردد و هویّت اصلی نقاشی و فرهنگ ایرانی به شدت تحت تاثیر فرهنگ اروپایی قرار می گیرد.
به این نکته باید توجه کرد که شاه عباس دوم مشوّق و مروّج فرمهای نقاشی اروپایی بود و در این باب هم تلاشهایی نمود.در قرن 18 میلادی،نفوذ غرب و اشکالات سیاسی درون جامعه ای ایرانی،موجب اضمحلال و قنای نقاشی ایرانی (خصوصا مینیاتور به لحاظ تاثیر تکنیک های غربی و نقاشی رنگ و روغنی) و تعدادی از هنرهای دستی (رنگسازی،فلزکارب،کاغذ سازی،جلد سازی و قالی بافی) وقتی شد که نتایج آن در سالهای بعد در دوران قاجار مشاهده گردید و حتی تا امروز هم باقی است.
نقاشی ایرانی از گیراترین فصل ها در تاریخ هنرهای تصویری دنیاست. از زمان پیدایی این هنر تا کنون، تغییرات بسیاری در آن به وجود آمده که به اهمیت بررسی و شناخت آن می افزاید.در نقاشی ایرانی که شباهت های نزدیکی به نقاشی هندی و چینی دارد، بسیاری از نمودها و قوانین و حالات نقاشی غربی (مثالی بارز: حضور پرسپکتیو در نقاشی غربی) را نمی یابیم. از این رو، این دو نقاشی پیام های و بیانی متفاوت از یکدیگر دارند که نشان دهنده ی جهان بینی و درک هستی هر یک می باشد.
در کتاب حاضر، ضمن بررسی "عالم مثال" در نقاشی قرن نهم تا دهم هجری به ارزیابی زمینههای شکلگیری مکتب اصفهان در دو قلمرو پرداخته میشود: یکی ساختار اندیشه که اساسا بررسی مکتب فلسفی اصفهان و حکمت "متعالیهی ملاصدرا" است و دیگری ساختار هنری، یعنی عوامل صوری و ظاهری آثار هنری که ناظر به ریختشناسی، گونهشناسی و ترکیببندی آثار نقاشی نیمهی اول قرن یازدهم هجری در شهر اصفهان است.
مکتب نقاشی اصفهان حاصل تحولات دو نهاد اندیشه (دین) و حکومت (سیاست) است که از ابتدای تاسیس سلسلهی صفویه در شهر تبریز بذر آن کاشته میشود و در عصر شاهعباس اول در اصفهان به بار مینشیند، فلسفهی عصر صفویه و سبک نقاشی این دوره را که با نام مکتب نقاشی اصفهان شناخته میشود میتوان از پدیدههای همزمان عصر صفویه و متاثر از رویدادهای سیاسی و باورهای مذهبی و دینی این دوره قلمداد کرد"...
فرایند تحول مکتب نقاشی اصفهان به لحاظ کالبدی مسیری را سپری نموده که بیشباهت با سیر تحول و شکلگیری مکتب فلسفی اصفهان نیست، ولی با افرادی دیگر و در قالب و حیطهای دیگر، پایههای اولیهی مکتب نقاشی اصفهان به دنبال تحول در نگرش نهاد دینی و حکومتی توسط شیخ محمد و محمد صوری از حدود سال 995 ق تا 1038 ق به قوام و تکامل لازم میرسد، اما خلاقیت و بدعت رضا عباسی با سبک و اسلوب مشخص، که تلفیق و ترکیبی است از عناصر گذشته، به بیانی کاملا ایرانی و شخصی به صورت آثار "تکبرگی" و با تاکید بر خط و ارزشهای آن در ساختار ظاهری و صوری، عالمی را نمودار میکند که... بیان نظری آن در مکتب فلسفی اصفهان ارایه میشود.
از ویژگیهای مهم این سبک نقاشی در اصفهان عصر صفوی، بیان عالم واسط با گرایش رو به سوی عالم محسوس است، برخلاف عالم مثال در نقاشی دورهی قبل که عالم آن رو به سوی عالم معنویت محض گرایش داشت. عالم مثال در مکتب نقاش اصفهان با گرایش به سوی عالم واقع، پس از گذشت چند دهه به طور کامل توسط بعضی از پیروان سبک رضا عباسی به سبک واقعگرایی و با تکیه بر آثار و سبک نقاشی اروپا به روش هنری کاملا متفاوتی ختم میگردد.