- موجودی: موجود
- مدل: 191054 - 1/2
- وزن: 0.20kg
بسیار سفر باید ...
نویسنده: مسعود عطایی
ناشر: اختران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 152
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
تنها یک کوچه یا حداکثر یک پیاده رو پنجاه متری ، کلبه ی محقرش را از خانه ی اعیانی مالک ده جدا می کرد .
پدرعلی ، درخانه ی مالک ، باغبانی می کرد و به احشام می رسید .
صبح ها با طلوع آفتاب ، هنگامی که علی با گله به سوی مزرعه می رفت ، می بایست از مقابل خانه ی مالک که ترکیبی از آجر، مرمر و شیشه بود ، عبور کند .
کاخی که اکثرا در آن ساعات صبحدم تاریک بود و ساکنین آن به خوابی عمیق فرو رفته بودند .
هنگام غروب آفتاب که پسرک خسته وگرسنه با الاغی که کاه بارش کرده بود بازمی گشت ، رایحه ی مطبوع غذا و موسیقی و هلهله ی شادی ساکنین خانه و میهمانانشان را می شنید واحساسی حسرت بار به اودست می داد ...
فهرست
• علی و گوسفند قربانی اش
• خاطرات یک گربه پناهنده
• گفت و گودر سونا
• موسیقی ، همه ی هستی او بود
• عروسی نابینا
• سرگردانی و...