- موجودی: موجود
- مدل: 198115 - 91/3
- وزن: 0.30kg
برگزیده دیوان مسعود سعد سلمان
نویسنده: مسعود سعد سلمان
به کوشش : علیاکبر خانمحمدی
ناشر: پیامبر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 272
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
ادبیات در هر شکل و قالبی که باشد،نمایشگر زندگی و بیان کننده ارزشها و معیارها و ویژگیهایی است که زندگی فردی و جمعی بر محور آن می چرخد،نقد و بررسی آثار ادبی نیز چنین است و نمی تواند بدور از آن ارزشها و معیارها باشد و بی توجه از کنار آنها بگذرد،به عبارت دیگر نقد و بررسی آثار ادبی را از دیدگاهی می توان درس زندگی نامید با همه گستردگی و تنوع و خصوصیات و مظاهر آن.
ادبیات از دو گذرگاه ب زندگی ما پیوند دارد از گذرگاه عاطفی وقتی که آن را می خوانیم و از گذرگاه خرد ورزی وقتی که آن را بررسی نقد می کنیم....
یک شب نوبهار وقت سحر
باد بر باغ کرد راهگذر
غنچه گل پیام داد به می
گفت: من آمدم به باغ اندر
خیمه ها ساختم زبیرم؛ چین
فرش کردم ز دیبه ششتر...
مسعود سعد سلمان شاعر توانای اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. اجداد او اهل همدان بودند و پدرش که خود اهل فضل بود و شعر نیکو می سرود، در زمان سلطان محمود غزنوی به غزنه آمد و در دربار شغل دیوانی گرفت. بعدها در زمان سلطان مسعود به لاهور فرستاده شد. در آنجا بود که مسعود سعد دیده به جهان گشود. وی در کودکی و نوجوانی به خوبی پرورش یافت و دانشها ی زمان را به نیکوترین وجه فراگرفت و در آموختن فنون جنگاوری و سیاست نیز کوتاهی نکرد. هنوز جوانی را پشت سر نگذاشته بود که به دلایل سیاسی و حسادت درباریان به بند و زندان گرفتار شد و افزون بر سیزده سال از بهترین ایام عمرش در زندانهای مخوف دهک، سو، نای و مرنج گذشت.
در آنجا بود که زیباترین حبسیه ها و تصاویر بدیع از شب، ستارگان، کوههای سربه کهکشان برده، که زندانهای وی بر فراز آنها جای داشت، در اشعارش پدیدار شد و برای ما به یادگار ماند. صور خیال در شعر مسعود سعد جایگاه خاصی دارد و از این رهگذر سخنش تازگی و طراوت غریبی یافته است. این ویژگی همراه با استواری بنای شعرش، که بر اثر تسلط وی بر نظم و نثر پیشینیان و اشراف بر ادبیات عرب حاصل شده، شعر او را در ادب پارسی ماندگار و دلنشین کرده است.
این مجموعه که به گونه ای دیگر اشعار مسعود سعد را دستچین کرده است، علاوه برنقد زندگانی پرفراز و نشیب وی و شرح و تفسیر اشعار برگزیده، دربردارندۀ اشعار نویافتۀ وی نیز هست.
تا کسی دل خسته در گمان بندم
جرمی که کنم به این و آن بندم
بدها که زمن همی رسد بر من
بر گردش چرخ و بر زمان بندم
ممکن نشود که بوستان گردد
گر آب در اصل خاکدان بندم