- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 176925 - 83/2
- وزن: 0.70kg
بردگان سیاه ؛ مندینگو
نویسنده: کایل آنستوت
مترجم: محمد قاضی
ناشر: زرین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 564
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1368 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
پیرمرد صدای بازو بسته شدن در راشنید و سپس به صدای پایی که لنگان لنگان در راهرو خانه راه می رفت گوش فرا داد. شاد و خوشحال فکر کرد که حتما پسرش عقل به خرج داده و با انکه هنوز اول صبح است غلام سیاه ها را به کلبه خودشان باز گردانده است .
خودش هم خانه برگشته است در بیرون باران ریز و سرد ماه فوریه می بارید ولی خوشحالی پیرمرد تنها ناشی از نگرانی او برای سلامت پسرش نبود بلکه واقعا هر وقت جوان راضی می شد که دست از سرکشیهای دایمی خود به مزرعه بردارد و برای صرف یک گیلاس مشروب پیش پدرش در کنار آتش بخاری بماند پیرمرد خوشحال می شد .
معهذا از طریق سبز شدن "هامند" در لای دو لنگه در اتاق نشیمن "ماکس ول " پیرفهمید که جوان فقط برای سروگوش آب دادن آمده والا کار در مزرعه تعطیل نشده است .هامند به لحنی حاکی از نگرانی گفت : من خیال می کنم که این "توم بیگی " خرس گنده مثل سه سال پیش می خواهد سد رابشکندآب آن دم به دم دارد بالا می آیدو با این باران ریز هم ...
مزرعهی پنبهی بزرگی با مالکیت ماکسولهای پدر و پسر، محمل فرمی از بردهداریست که نمونهی مثالیای نمیتوانیم برایش متصور شویم. مندینگو نژادی از سیاهان آمده از غرب سودانند که زیبایی صورت و اندام، همراه با بدن نیرومندشان، زبانزد است و ماکسولها با ابداع شیوهی تربیتی و اخلاقی ویژهای که احترام و مهربانی متظاهرانهای درونش نهفته است، این بردگان را در خوف و رجاء گوش به فرمان و مطیع نگه میدارند.
کتاب بردگان سیاه شکل هنرمندانهای از منتهای ریا و تزویر نهفته در پستترین و غیرانسانیترین مناسبات جامعهی نژادپرستیست که مردمانش خودشان را انسان برتر میدانند و به هرکسی غیر از خودشان به دیدهی تحقیر مینگرند. تفاوت رمان آنستوت با دیگر نوشتهها در همان شدتها و هیاهوهایی نهفته که بسیاری از آثار پیرامون بردهداری روی آنها مانور دادهاند و این رمان از آنها حذر کرده و به جایش روابطی به غایت پیچیده، رازآلود و درعینحال پرتپش و تشویش را نشانده، گویی زیر پوست مزرعهی ماکسولها و طریقت بردهداریشان، کوه آتشفشانی آمادهی فوران است. بردگان سیاه را با آرامش و طمأنینهاش باید همراهی کرد و به انتظار انهدام بزرگ نشست که خصلت هر رخدادیست.