- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 161890 - 110/4
- وزن: 0.30kg
برداشت و گزیده ای از مقدمه ابن خلدون
نویسنده: آلبرت نصری نادر
مترجم : محمدعلی شیخ
ناشر: دانشگاه ملی ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 220
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1374 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
تاریخ نیاز دارد که از دو علم یاری جوید: یکی عمران، که در طبایع حوادث تاریخی بحث می کند و دیگر «جرح و تعدیل» که از شایستگی، دانش، انگیزه ها و دیگر مسائلِ ناقلان اخبار سخن می راند. عمران، اگر بر حسب «ثمره ی» آن تعریف شود، ابزاری اساسی برای تاریخ است. ابن خلدون پس از اثبات لزوم عمران برای فهم تاریخ و پس از آوردن مثال های واقعی و نمونه های بارز، در اثبات این که هیچ یک از مورّخان پیشین چنین علمی را تدوین، یا از آن استفاده نکرده بودند، سخن می گوید.
ابن خلدون پیش از ورود به مباحث ویژه ی «دانش عمران»، در دیباچه و مقدمه ی مقدمه، مسائلی اساسی را در مورد تاریخ مطرح می کند. این مسائل علاوه بر آن که ارتباط عمران با تاریخ را روشن می سازد، بینش تاریخی ابن خلدون و گوشه هایی از مسیر تکوینی اندیشه ی تاریخی او را نشان می دهد.
او با اشاره به این که تاریخ از فنون متداول در میان همه ی ملت ها و نژادها و مورد اشتیاق عوام و خواص است، آن را دارای دو جنبه ی ظاهری و باطنی می داند. در واقع، ابن خلدون این بحث را مقدمه ای برای بحث در مورد عمران قرار می دهد؛ چرا که به عقیده ی او تاریخ و رویدادهای تاریخی گذشته، خود موضوع عمران است و در چارچوب همین پیوند میان تاریخ و عمران است که تاریخ چنان که حصری می نویسد گسترش موضوعی می یابد و از وضع سیاسی محض خارج می شود و زندگی اجتماعی و مظاهر گونه گون آن را نیز در بر می گیرد.
ابن خلدون بدین دلیل به عمران روی آورده بود که آن را ابزاری ضروری برای نوشتن تاریخِ مورد نظر خود می دانست. سیرت و سرشت عمران، متوجّه این مقصود آنی بود و تا اندازه ی زیادی توسط آن تعیین می گردید. از این مهم تر آن که ابن خلدون عمران را در نوشتن تاریخ به کار می بُرد؛ بدین سان تقدّم تاریخ بر عمران، نه تنها در گفتار، بلکه در عمل نیز نشان داده شد؛ چرا که او سی سال آخر عمر خود را به نگارش تاریخ گذرانید. پس، مطالعه و فهم تاریخ برای ابن خلدون، همچنان، ضرورت خود را حفظ می کند. عمران، جای گزین تاریخ نمی شود و از اهمیّت آن نمی کاهد و وظایفی را که سابقاً تاریخ انجام می داد، انجام نمی دهد.
این نوشتار به بررسی قضایای نقدی – ساختاری از منظر ابن خلدون میپردازد. این نویسنده بزرگ صرفنظر از تاریخنگاری، علم اجتماع و فلسفه در عرصه نقد ادبی هم دارای دیدگاههای ارزشمندی است. ازجمله این نظریات میتوان به تعریف ایشان در مورد ادب و مفهوم نقد و جایگزینی واژه (ملکه) بهجای (موهبت) که میتوان از ابداعات وی برشمرد، اشاره نمود.
هدف اصلی کتاب آن است که آراء و رویکردهای ادبی ابن خلدون بهدرستی بیان شده و نیز تلاش میشود تا با بهرهگیری از روش پژوهش ادبی و تاریخی دیدگاهها و شیوه وی و همچنین مطالعه بحثهای مرتبط با نقد دوره اندلس توصیف و تحلیل شود.
یافتههای تحقیقی نشان میدهد، ابن خلدون که ازجمله طرفداران ترجیح لفظ بر معنا است، پیرامون تعریف ذوق و اسلوب بهعنوان معیارهای نقد و سه اسلوب شعر و نثر و قرآن، نگرش ویژهای دارد. او به تبیین ارتباط خاصی میان دین و شعر و کلام مصنوع پرداخته است. با اهتمام به مجموعه رویکردهای نقدی ابن خلدون و تجمیع دیدگاههای ایشان میتوان به تلقی نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او دست پیدا نمود.