- موجودی: موجود
- مدل: 180162 - 7/6
- وزن: 0.20kg
بر لبه های برفی زمین
نویسنده: اقبال معتضدی
ناشر: دارینوش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 80
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ مزین به نوشته تقدیمی و امضای نویسنده
مروری بر کتاب
اقبال معتضدی متولد ۱۳۳۵ کرمانشاه بوده و در رشته ارتباط جمعی و روزنامه نگاری مدرک کارشناسی ارشد دارد و در رشته زبان انگلیسی نیز لیسانس گرفته است. معتضدی در حوزه ادبیات کودک و شعر فعالیت می کند و تاکنون آثاری چون «آهو در خواب و باد» ،«از راست به چپ، از چپ به راست» و «قصه پر» را برای کودکان و نوجوانان همچنین سه مجموعه شعر «سایه ها و سنگها» و «بر لبه های برفی زمین» و «از گهواره کهن» را منتشر کرده است.
باد مرطوب
میوزد از کرانه ی شرجی
نخل خسته
بادبزنهایش را تکان میدهد
تو پیدا میشوی
آنسو تر
ایستاده بر ماسههای داغ
با چتری گلبهی بر سر.
خطی کبود میکشم
– آسمان-
دایرهای زرد
– خورشید-
لکهای سبز
– چمنزار-
راهی در آن زمینهی آرام
و دوچرخهای
که تو با آن عبور میکنی.
میپوسد همه چیز
حتی این تندیس کاهی
که هر طلوع و غروب
سایهاش
کشیده میشود
تا انتهای دشت
آنجا لبهی جهان است
ما کجا کاه شدهایم
کی کاه شدهایم
در هوهوی این باد دیوانه.
در این همه خالی
با این تن پوشالی
در این مزرعهی گم مانده در غبار
که چیزی جز کلاغ در آن نمیروید
و در همه سویش خاک موج میزند
چگونه تاب آوردیم!.
بیوزن، در مسیری تازه و سیال
به سمت فضایی روان
گام بر میدارم
شهری – هنوز طبیعی و زنده –
در برابر است
کوتاهترین راه
به این شهرِ بینظیر
خواب است.
استقرار یافتهام
چون درخت،
در دامنهی افسونگر این تپهی سبز،
خوشم با پرندهها و بادها
و آن برج بلند قدیمی
در باغ شیبگاه
دوستداشتنی است.
قناعت میکنم در کامیابی،
قناعت میکنم در بیان حقیقت،
قناعت میکنم به سکوت،
غرق میشوم در صبوری،
غرق میشوم در نخواستن،
غرق میشوم
در نگفتن “دوستت دارم”.
چه مرتاض گناهکاری!
گره میزنم
تورها و طنابها را:
بسته میشود
گسستهها
برای عزیمتی هزارباره
از ساحل به دریا
در پاسخی ناگزیر
به رؤیایی بزرگ و گریز پا.
از رنجها نمیهراسم
در پی افتخار هم نیستم
در لابهلای خیزران ویران
دنبال نیای هستم
که به یاری او
بتوانم کاملاً بگویم: ”آه”
بیتابیام را
در خاکستریها ادامه میدهم
بیآبیام را
در کویر.