- موجودی: موجود
- مدل: 188687 - 115/6
- وزن: 0.40kg
بخشی از دیوان استاد محمدعلی ناصح
نویسنده: محمدعلی ناصح
به کوشش : خلیل خطیب رهبر , احمد وزیری
خطاط : حسین مظلوم کی فر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 192
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1355 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
تمام گلاسه
مشتمل بر ترجمه حال و برخی چکامه ها و غزلیات و مثنویها و رباعیات
محمدعلی ناصح در سال ۱۲۷۸ در تهران به دنیا آمد. وی ادیب و شاعر معاصر بود، او که به ناصح متخلص بود و علاوه بر فراگیری علوم جدید به آموختن علوم قدیمه نیز پرداخت.ناصح از سال ۱۲۹۷ که انجمن ادبی ایران به همت وحید دستگردی در تهران تأسیس شد از اعضای آن بود. او بعدها ریاست این انجمن را تا پایان عمر به عهده گرفت. شرح بوستان سعدی، شرح حال خاقانی شروانی و نیز دیوان اشعار، از او به جای مانده است. محمدعلی ناصح به هنگام فوت، ۸۷ سال داشت.
خاک رهگذار
در آیینت وفا گر هست و گر نیست همانا بخت ما را این هنر نیست
به دست آور دل پروانهای شمع که مهمان تو یک شب بیشتر نیست
دم رفتن بهل روی تو بینم که ما را بازگشتن زین سفر نیست
ز سر تا پا چنان مطبوع و زیباست که پنداری فرشتهست این بشر نیست
به هجران تو یک دم برنیارم که صبرم کمتر و غم بیشتر نیست
خدایا ساز عاشق، یار ما را که داند رنج هجران مختصر نیست
به آب دیده پروردم نهالی که جز بهر رقیبان بارور نیست
نیم آیینه، خاک رهگذارم گذر بر مات هست، اما نظر نیست
میفکن وعدهٔ وصلم به فردا که امید من از عمر این قدر نیست
ز من حال دل شیدا چه پرسی که ما را آگهی از یکدگر نیست
از آن ساعت که در دام تو افتاد مرا از دل ز من دل را خبر نیست
سری کز تیغ وی از پا نیفتاد به گردن بار سنگینیست، سر نیست
بسوزان جان ناصح ز آتش عشق که غیر از سوختن ما را ثمر نیست